چهارشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۹:۳۵

دکتر محسن شاطرزاده

مدیرعامل شرکت فن آوران انرژی پاک مجری اولین نیروگاه 100 مگاواتی بادی در شهرستان خواف استان خراسان


عضو هیات علمی ؛ استادیار

English Version

یادداشت هفته - دکتر شاطرزاده

ادغام نظامی - مدنی : لستراتژی توسعه چین
  • ۱۴۰۳/۱۱/۱۰ - ۰۰:۱۶
  • توسط محسن شاطرزاده

ادغام نظامی - مدنی : استراتژی توسعه چین م

حسن شاطرزاده

۹ بهمن ۱۴۰۳

بنا به اذعان اندیشمندان و آینده پژوهان سیاسی ، حکمرانی و سلطه جهانی آینده در اختیار کشوری خواهد بود که دو مورد زیر را در اختیار داشته باشد:

۱- حکمرانی دیتا و بیگ دیتا (Big Data) و به تبع آن حکمرانی هوش مصنوعی ،

۲- حکمرانی زنجیره تأمین. (Supply Chain) و به تبع آن تراشه ها.

و بر این اساس پیش بینی می شود که در آینده بین چین و آمریکا ، جنگی نظامی رخ نخواهد داد بلکه جنگ دیتا و جنگ تکنوژئوپولیتیک یا جنگ تراشه ها اتفاق خواهد افتاد. با توجه به سبقت آمریکا و شرکتهای بزرگ آمریکایی در دانش و تکنولوژی هوش مصنوعی به نظر می‌آمد که آمریکا دست برتر را در حوزه هوش مصنوعی دارد ولی اتفاقات این روزها و رونمایی هوش مصنوعی چینی DeepSeek  موجب شگفتی جهانیان و زلزله در شرکت‌های پیشرو آمریکایی شد و به تردیدها در پیشرو بودن آمریکا افزود مضافا اینکه چین با سرمایه گذاری عظیم خود تلاش در توسعه تکنولوژی و بومی کردن تولید تراشه ها دارد. در حوزه زنجیره تأمین،  با توجه به اهمیت دریای جنوبی چین( و عبور بیش از ۳۵ درصد تجارت جهانی و ۶۵ درصد از تجارت آسیایی) تلاش آمریکا بر ایجاد موانع متعدد و تسلط بر دریای چین و حفظ تایوان بوده است ولی چین ضمن مقابله جدی با این تلاش‌های آمریکا خصوصا تلاش برای تسلط و تصرف تایوان ، نسبت به طراحی و ابتکار مهم یک کمربند یک راه (BRI) اقدام نموده است که آمریکا به هیچ وجه یارای مقابله و رقابت با این طرح بزرگ را ندارد . طرح یک کمربند یک راه ، زیر بنای سیاست خارجی چین را تشکیل داده که تا سال ۲۰۴۹ بیش از ۸۰۰۰ هزار میلیارد دلار (۸ تریلیون دلار) در ۶۸ کشور جهان در طرحهای زیر ساختی کشورها سرمایه گذاری کرده و سلطه چین را بر شبکه تأمین جهانی ( World Supply Chain) کامل خواهد کرد و بر این اساس چینی ها سال ۲۰۵۰ را (که مصادف با صدمین سال انقلاب چین است) به عنوان سال اعلام ابرقدرتی مطلق اعم از سیاسی و اقتصادی و نظامی نشانه گذاری کرده‌اند. استراتژی چین برای تحقق آرمان ابرقدرتی (رؤیای چینی) در سال ۲۰۵۰ با طراحی "ادغام نظامی - مدنی" ترسیم و تدوین شده است.

 

* استراتژی ادغام نظامی - مدنی چین :

ادغام نظامی-مدنی (Civil-Military Integration یا CMI) در چین یک استراتژی کلیدی است که توسط دولت و حزب کمونیست چین برای تقویت همکاری و هماهنگی بین بخش‌های نظامی و صنایع غیرنظامی به کار گرفته می‌شود. هدف اصلی این استراتژی، افزایش کارایی و نوآوری در فناوری‌های دفاعی و غیردفاعی است تا چین بتواند به خودکفایی و برتری فناورانه دست یابد. *اهداف ادغام نظامی - مدنی در چین:

۱- خودکفایی فناورانه : کاهش وابستگی به فناوری‌های خارجی، به ویژه در حوزه‌های حساس مانند نیمه‌هادی‌ها، هوش مصنوعی و ارتباطات.

۲- تقویت توان دفاعی: استفاده از فناوری‌های پیشرفته غیرنظامی برای ارتقای توان‌های نظامی و دفاعی.

۳- رشد اقتصادی: توسعه صنایع پیشرفته و ایجاد فرصت‌های شغلی جدید در بخش‌های فناوری‌محور.

۴- نوآوری: تشویق همکاری بین دانشگاه‌ها، مراکز تحقیقاتی، شرکت‌های خصوصی و نهادهای نظامی برای ایجاد نوآوری‌های فناورانه.

 

* اجزای اصلی ادغام نظامی-مدنی:

۱- همکاری تحقیقاتی: پروژه‌های مشترک بین دانشگاه‌ها، شرکت‌های فناوری و نهادهای نظامی برای توسعه فناوری‌های دوگانه (نظامی و غیرنظامی).

۲- سرمایه‌گذاری دولتی: دولت چین سرمایه‌گذاری‌های کلانی در بخش‌های فناوری‌محور مانند هوش مصنوعی، رباتیک، نیمه‌هادی‌ها و فضا انجام می‌دهد.

۳- سیاست‌های حمایتی: ارائه مشوق‌های مالیاتی، تسهیلات ، وام و حمایت‌های قانونی برای شرکت‌هایی که در پروژه‌های نظامی- مدنی مشارکت می‌کنند.

۴- توسعه زیرساخت‌ها: ایجاد پارک‌های فناوری و مراکز تحقیقاتی که همزمان به نیازهای نظامی و غیرنظامی پاسخ می‌دهند.

سیاست ادغام نظامی - مدنی، پروژه‌‌ای ملی و گسترده با هدف بازسازی صنایع فناوری محور و علمی چین است تا پیشرفت‌ها و نوآوری‌های این حوزه‌ها به‌طور مستقیم و بلافاصله بر توسعه‌ی نظامی تأثیر بگذارد. نظم دنیای آینده روی این مفاهیم خواهد بود: محاسبات کوانتومی، فناوری همجوشی و هوش مصنوعی.

چین معتقد است برخی فناوری‌ها نقشی حیاتی و تعیین‌کننده در نسل بعدی جنگ‌ها، دیپلماسی، امنیت ملی و تسلط ژئوپلیتیکی ایفا خواهند کرد. این فناوری‌ها شامل محاسبات کوانتومی، فناوری همجوشی هسته‌ای و شاید مهم‌تر از همه، هوش مصنوعی هستند. یکی از جنبه‌های کلیدی طرح ادغام نظامی - مدنی چین، فناوری‌های مبتنی بر نیمه‌هادی‌ها است که به دلیل ماهیتی «دوگانه»، هم در حوزه‌ی دفاعی و هم در حوزه تجاری قابل استفاده هستند. چین می‌تواند به‌طور مؤثر پیشرفت‌های شرکت‌های فناوری خصوصی خود را از طریق همکاری با صنعت مستقیماً به زیرساخت‌های امنیت ملی هدایت کند. به بیان ساده‌تر، چین در مراحل اولیه‌ی طرح «نظامی‌سازی کامل بخش خصوصی» این کشور قرار دارد. این سیاست از طریق روش‌های مختلفی اجرا می‌شود:

- سرمایه‌گذاری در شرکت‌های خصوصی،

- هدایت تحقیقات علمی مشترک در دانشگاه‌ها به سمت اهداف نظامی،

- جمع‌آوری اطلاعات و حتی سرقت فناوری از رقبا در سطح بین‌المللی.

 

* صنعت هوا-فضا:

شرکت‌های غیرنظامی در تولید قطعات و فناوری‌های مورد نیاز برای صنایع دفاعی مشارکت می‌کنند.

 

* هوش مصنوعی: استفاده از فناوری‌های هوش مصنوعی در سیستم‌های دفاعی و امنیتی.

 

*نیمه‌هادی‌ها: توسعه تراشه‌های پیشرفته برای استفاده در سیستم‌های نظامی و غیرنظامی.

 

* چالش‌ها:

۱- هماهنگی بین بخش‌ها: ایجاد هماهنگی بین بخش‌های نظامی و غیرنظامی می‌تواند پیچیده باشد.

۲- حریم خصوصی و امنیت: استفاده از فناوری‌های پیشرفته در حوزه‌های امنیتی ممکن است نگرانی‌هایی درباره حریم خصوصی ایجاد کند.

۳-رقابت بین‌المللی: تحریم‌ها و محدودیت‌های بین‌المللی ممکن است دسترسی چین به برخی فناوری‌ها را محدود کند.

ادغام نظامی-مدنی در چین بخشی از استراتژی بزرگ‌تری است که به دنبال تبدیل چین به یک قدرت جهانی در حوزه‌های فناوری و دفاعی است. سیاست ادغام مدنی و نظامی ، که نام آن را "سیاست آمیختگی مدنی و نظامی (MCF)" نیز می گذارند ، یک استراتژی ملی واقعی است که هدف آن تثبیت سیستم ارتباط بین دو واقعیت است که ترکیبی از محققان نظامی غیرنظامی است و متعاقباً توسعه فناوریهای "استفاده دوگانه" و وابستگی متقابل بین صنعت مدنی و نظامی ، به معنای مستعد بودن یک بخش صنعتی متشکل از شرکتهای دولتی (SOC) با ظرفیت تولید مختلط ، به سرعت در یک جهت و جهت دیگر و نیزشامل یک ادغام عمیق بین جامعه مدنی و جهان نظامی است که با انگیزه امکان مشخص ، برای آینده ، مجبور به جنگ با درگیری های چند طیف ، خواستار مشارکت مهارت های متعدد و حرفه ای شدن است.

 

* آکادمی ها محل مبادله نظامی - مدنی :

آکادمی علوم نظامی (AMS)، با موسسه ملی نوآوری فناوری دفاعی (NIIDT) ، بیش از سایرین ، مکان اصلی تشکیل مبادله بین ارتش و غیرنظامی را تشکیل می دهد. از سال 2017 ، AMS  با هشت موسسه تحقیقاتی خود ، بطور مستقیم فرآیند تحول را مدیریت می کند ، شش مورد از آنها با پزشکی نظامی ، مهندسی دفاع ملی ، حقوق نظامی ، مهندسی سیستم ، دفاع شیمیایی و فناوری دفاعی نوآورانه؛ و دو موسسه دیگر به مطالعات کاملاً نظامی گرایش دارند. دولت پکن همچنین همکاری و سرمایه گذاری خصوصی در فن آوری های مورد علاقه ارتش ، با بودجه قابل توجهی ، بدون ایجاد مزاحمت بین بخش ها ، را ترغیب می کند.

 

این امر موجب شده که دولت آمریکا تعدادی از شرکتهای بزرگ چینی را نظامی اعلام کرده و همکاری با آنها را محدود کند. از جمله شرکت چینی Tencent  که وزارت دفاع آمریکا آن را به عنوان یک سازمان نظامی طبقه بندی کرد. شرکت Tencent، که یکی از بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاران در صنعت بازی‌سازی به‌شمار می‌آید، اکنون به همراه شرکت سازنده  CATL به لیستی اضافه شده که این شرکت‌ها را به همکاری با ارتش چین متهم می‌کند.   پیش‌تر هم در سال ۲۰۲۱، شرکت شیائومی به این لیست اضافه شد .

 

* نگرانی های آمریکا : یک کارشناس نظامی آمریکایی با اشاره به یافته‌های وزارت دفاع آمریکا که در گزارش خود با عنوان «تحولات نظامی و امنیتی مربوط به جمهوری خلق چین در ۲۰۲۴» بیان کرد: «آنها مشغول تقویت شدید زرادخانه تسلیحات هسته‌ای خود هستند. ما انتظار داریم حجم زرادخانه آنها در مدت دست کم پنج سال دیگر تا سال ۲۰۳۰ شامل دست کم ۱۰۰۰ کلاهک شود و به احتمال زیاد از این میزان نیز بیشتر خواهد بود. نیروی دریایی چین به لحاظ عددی حالا از نیروی دریایی آمریکا بزرگتر است. ظرفیت کشتی سازی چین نزدیک به ۲۵۰ برابر آمریکا رسیده است.» در گزارش این کارشناس آمریکایی حوزه تسلیحات به این اشاره شد که چین همچنین با تقویت زرادخانه نیروی موشکی ارتش خود ۵۰ موشک بالستیک قاره پیمای جدید را به آن اضافه کرده که می‌توانند قاره آمریکا را هدف بگیرند و تعداد این نوع موشک‌های خود را به ۴۰۰ رسانده است. طبق این گزارش ، وزارت دفاع آمریکا ارزیابی می‌کند چین اکنون ۳۰۰ موشک بالستیک برد متوسط و ۱۰۰ موشک کروز دوربرد را به زرادخانه تسلیحاتی خود اضافه کرده و این زرادخانه همچنین شامل بیش از ۶۰۰ کلاهک هسته‌ای عملیاتی می‌شود که انتظار می‌رود این رقم تا سال ۲۰۳۰ به بیش از ۱۰۰۰ برسد. به باور وزارت دفاع ایالات متحده، جمهوری خلق چین زرادخانه اول موشک‌های هایپرسونیک جهان را در اختیار دارد؛ و پیش‌بینی کرده که نیروی دریایی چین که هم‌اکنون بزرگترین نیروی دریایی جهان است و طبق برآوردها ۳۷۰ کشتی و زیردریایی دارد و تلاش دارد تا این رقم را تا سال ۲۰۳۰ به ۴۳۵ برساند.

تحلیل شرایط منطقه و غزه و پیشنهاداتی برای دیپلماسی شهری در غزه
  • ۱۴۰۳/۱۱/۵ - ۲۱:۴۰
  • توسط محسن شاطرزاده

* تحلیل شرایط منطقه و غزه و پیشنهاداتی برای دیپلماسی شهری در غزه: م

 

محسن شاطرزاده

اول بهمن ۱۴۰۳

 

- عدم توانایی ایران در تبدیل قدرت سخت به قدرت نرم در منطقه

- غفلت ایران از دو عامل مهم توجه به مردم و رسانه در سوریه و سقوط دولت سوریه

- احتمال تکرار نقشه دشمن در غزه با مدل سوریه با توجه به پایان جنگ و شروع مطالبات مردمی از دولت حماس برای ایجاد رفاه و امنیت

- احتمال بسیج رسانه های مجازی دشمن و انتشار دروغها و شایعات برای افزایش مطالبات مردمی و سیاه کردن نیروهای حماس و ایجاد شکاف بین مردم و مبارزین فلسطینی و محور مقاومت

- پیشنهاد ورود فوری شهرداری تهران به امور مردمی و کم هزینه از طریق بسیج مردمی و خیرین و اجرای پروژه های زیر به نام نامی امیر مؤمنان حضرت علی (ع) فاتح خیبر :

@ برپایی ۱۱۰ موکب مردمی برای اطعام مردم

@ احداث ۱۱۰ مدرسه با تکنولوژی سریع الاحداث قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا

@ اعزام ۱۱۰ پزشک متخصص زن و مرد برای درمان مجروحین غزه

@ انتخاب و اعزام ۱۱۰ دانشجوی پسر و ۱۱۰ دانشجوی دختر اهل غزه به ایران برای ادامه تحصیلات در دانشگاه‌های ایران

@ احداث ۱۱۰ زمین فوتبال برای ورزش و سرگرمی نوجوانان و جوانان غزه

@ احداث ۱۱۰ زمین بازی کودکان برای کمک به مادران غزه

@ ایجاد ۱۱۰ کارگاه فنی و حرفه‌ای برای توان‌افزایی حرفه ای جوانان غزه

@ اهدای ۱۱۰ خودروی تاکسی برای کمک به سیستم حمل و نقل غزه

@ اهدای تجهیزات بیمارستانی ساخت ایران

@ تجهیز آزمایشگاه‌های دانشگاه‌های غزه با تجهیزات ایرانی

@ راه اندازی ۱۱۰ بازارچه مشاغل دستی برای دختران و‌مادران غزه و آموزش هنرهای دستی

@ ساماندهی و بسیج مردمی ۱۱۰ گروه جهادی برای مشارکت در بازسازی غزه

@توزیع ۱۱۰ هزار بسته کمک‌های معیشتی مومنانه در ماه مبارک رمضان در بین مردم نیازمند غزه

@ ایجاد ۱۱۰ مرکز رسیدگی به امور خانواده شهدا

@ ایجاد ۱۱۰ مرکز کمیته امداد برای رسیدگی به امور محرومین و افراد نیازمند

@اجرای کارناوالهای شادی مشابه جشن‌های عید غدیر به مناسبت بعثت و ماه مبارک رمضان

@ ساماندهی ۱۱۰ گروه از جوانان غزه برای احیای زمینهای کشاورزی و تولید کالاهای اساسی مردم

@ بازسازی و احیای ۱۱۰ مسجد غزه و حتی کلیساها

 

@ احداث ۱۱۰ پارک عمومی کوچک جهت استراحت و گذران اوقات فراغت مردم غزه

@ احداث ۱۱۰ کارگاه فنی و صنعتی کوچک برای اشتغال جوانان غزه

@ اجرای ۱۱۰ گروه هنری اعم از موسیقی و نمایش و فیلم برای افزایش نشاط مردم غزه

@ساماندهی ۱۱۰ گروه از جوانان غزه و فعالین و اینفلوینسرهای فضای مجازی برای تولید محتوای مثبت در فضای مجازی و مقابله با دروغها و شایعات و سیاه نمایی دشمنان علیه محور مقاومت

@ ساماندهی ۱۱۰ گروه مستند ساز از میان جوانان غزه برای ثبت رشادت‌های مردمی و رزمنده های حماس در طول ۴۷۰ روز مقاومت

@ آموزش و تجهیزات ۱۱۰ نفر پلیس امنیت غزه

 

* در همه این موارد نیازی به ورود مستقیم شهرداری تهران نیست که باعث ایجاد شائبه ها توسط بدخواهان بشود بلکه کافی است شهرداری از ابزارهای خود در میان خیرین و هیات های مذهبی و مواکب و موقوفه ها و سازمان‌های مردم نهاد و علاقمندان عرب در محور مقاوت در کشورهای عراق و لبنان و یمن و حتی کشورهای مصر و اردن و سوریه استفاده کند و با مدیریت و سازماندهی آنها و در موارد ضروری با اسپانسری و تامین اقلام مورد نیاز اقدام کند.

آمریکا یا چین ؛ کدامیک برنده جنگ تراشه ها خواهد بود؟
  • ۱۴۰۳/۱۱/۵ - ۲۱:۲۳
  • توسط محسن شاطرزاده

آمریکا یا چین؟ کدامیک برنده جنگ تراشه ها خواهد بود؟

 

محسن شاطرزاده

۵ بهمن ۱۴۰۳

 

  بر اساس آمار گمرک چین ، حجم تجارت خارجی چین به عددی بالغ بر 6800 میلیارد دلار (6.8 تریلیون دلار) رسیده و تراز مثبت تجارت خارجی این کشور بالغ بر 1000 میلیارد دلار به نفع چین بوده است. از طرفی داده‌های گمرکی نشان می‌دهند که آمریکا حتی با وجود اثرات جنگ تعرفه‌های دوران دونالد ترامپ، بزرگترین شریک تجاری چین است و واردات آمریکا از چین ، به میزان 17 درصد از کل واردات آمریکا را به خود اختصاص داده و حجم تجارت بین دو کشور به عددی بالغ بر 650 میلیارد دلار رسیده که یک رکورد محسوب می‌شود.

 

جنگ تجاری آمریکا و چین

جنگ تجاری آمریکا و چین  پس از تصمیم دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در ۶ ژوئیه ۲۰۱۸ بر اعمال ۳۴ میلیارد دلار تعرفه گمرکی بر واردات کالاهای چینی و عمل متقابل چین در قبال کالاهای آمریکایی شروع شد و این روزها به جنگ تکنوژئوپولیتیک یا جنگ تراشه ها رسیده است. آمریکا در سال ۲۰۱۸ یک رشته پرونده‌های قضایی علیه شرکت‌های فناوری چین تنظیم کرد. این شرکت‌ها به سرقت ابزارهای امنیت سایبری و نقض تحریم‌های آمریکا متهم شدند. دولت آمریکا شرکت‌های آمریکایی را از فروش قطعات به شرکت چینی ZTE چین منع کرد ولی بعداً این ممنوعیت را لغو و به جای آن جریمه‌ای بر آن شرکت بزرگ اعمال کرد. پس از آن نسبت به دستگیری منگ وانژو معاون رئیس هیئت مدیره و رئیس امور مالی شرکت بزرگ چینی Huwavi اقدام کرد که به هراس از ظهور جنگ سرد جدید انجامید و بازارهای سهام در سراسر جهان در ۶ دسامبر سقوط کردند.

 

جنگ تجاری ایالات متحده با چین یک بازی با حاصل جمع صفر است که هیچ برنده‌ای نداشته و به شدت به هر دو طرف آسیب می‌رساند ولی سوال این است که چرا آمریکا جنگ تجاری علیه چین را آغاز کرده و پیامدهای این جنگ تجاری چیست؟ کسری تجاری آمریکا با چین و رقابت برای تسلط بر اقتصاد جهانی از دلایل جنگ تجاری می‌باشد که در صورت تداوم و تشدید، کاهش رشد تجارت جهانی و ایجاد دو بلوک اقتصادی با محوریت آمریکا و چین از پیامدهای آن می‌باشد.

 

جنگ‌ پیچیده و میلیارد دلاری تراشه‌ای آمریکا و چین؛ بازنده‌ی نهایی کیست؟ تحریم‌های آمریکا و قطع زنجیره‌ی تأمین، ضربه‌ی مهلکی به عملکرد مالی شرکت بزرگ چینی Huwavi وارد کرد؛ طوری که طبق گزارش‌ها، کاهش سود سالانه‌‌‌‌ی Huwavi نزدیک به 70 درصد رسید.

 

ادغام نظامی‌ - مدنی چین:

سیاست ادغام نظامی - مدنی، پروژه‌‌ای ملی و گسترده با هدف بازسازی صنایع فناوری و علمی چین است تا پیشرفت‌ها و نوآوری‌های این حوزه‌ها به‌طور مستقیم و بلافاصله بر توسعه‌ی نظامی تأثیر بگذارد. نظم دنیای آینده روی این مفاهیم خواهد بود: محاسبات کوانتومی، فناوری همجوشی و هوش مصنوعی.

چین معتقد است برخی فناوری‌ها نقشی حیاتی و تعیین‌کننده در نسل بعدی جنگ‌ها، دیپلماسی، امنیت ملی و تسلط ژئوپلیتیکی ایفا خواهند کرد. این فناوری‌ها شامل محاسبات کوانتومی، فناوری همجوشی هسته‌ای و شاید مهم‌تر از همه، هوش مصنوعی هستند. یکی از جنبه‌های کلیدی طرح ادغام نظامی - مدنی چین، فناوری‌های مبتنی بر نیمه‌هادی‌ها است که به دلیل ماهیتی «دوگانه»، هم در حوزه‌ی دفاعی و هم در حوزه تجاری قابل استفاده هستند. چین می‌تواند به‌طور مؤثر پیشرفت‌های شرکت‌های فناوری خصوصی خود را از طریق همکاری با صنعت مستقیماً به زیرساخت‌های امنیت ملی هدایت کند. به بیان ساده‌تر، چین در مراحل اولیه‌ی طرح «نظامی‌سازی کامل بخش خصوصی» این کشور قرار دارد. این سیاست از طریق روش‌های مختلفی اجرا می‌شود: سرمایه‌گذاری در شرکت‌های خصوصی، هدایت تحقیقات علمی مشترک در دانشگاه‌ها به سمت اهداف نظامی، جمع‌آوری اطلاعات و حتی سرقت فناوری از رقبا در سطح بین‌المللی.

 

محدودیت‌های صادرات نیمه‌هادی‌ها از آمریکا

ایالات متحده از سال ۲۰۲۰ اقدامات محدودکننده‌ی جزیی‌تری را اعمال کرده است. به عنوان مثال شرکت‌هایی را که از فناوری آمریکایی استفاده می‌کردند، از تولید یا طراحی تراشه برای شرکت چینی HUWavi منع کرد؛ اما مجموعه‌ی کامل و جامع محدودیت‌های صادراتی در پاییز سال ۲۰۲۲ اعمال شد. در تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۲۲، اداره‌ی صنایع و امنیت ایالات متحده (BIS) مجموعه‌ی گسترده‌ای از تحریم‌ها را اعمال کرد که هدف آن‌ها محدود کردن شدید دسترسی چین به نیمه‌هادی‌ها، تجهیزات تولید آن‌ها، و کامپیوترها و کالاهای محاسباتی حاوی تراشه‌هایی با عملکرد بالا بود. قوانین جدید صادرات امریکا: اداره‌ی صنعت و امنیت آمریکا دو قانون جدید برای محصولات خارجی مستقیم معرفی کرده است که تحت قوانین صادرات قرار دارند. به این صورت اداره‌ی صنایع و امنیت اجازه دارد و محدودیت‌هایی را بر صادرات برخی از محصولات تولید شده در سایر کشورها اعمال کند. اولین بند قانون جدید به کالاهای خاص اشاره دارد که به چین ارسال می‌شوند یا توسط سازمان‌های مستقر در چین برای توسعه‌ی نیمه‌رساناها استفاده می‌شوند. این قانون به‌طور ویژه بر کالاهایی که در صنعت فناوری اطلاعات و پردازش داده‌ها در چین کاربرد دارند، نظارت دارد. دومین بند، به‌طور خاص به ابرکامپیوترها اشاره دارد. این قانون بیان می‌کند که اقلام تحت نظر باید کنترل شوند تا هیچ گونه دانشی برای طراحی، توسعه، تولید یا عملیات یک ابرکامپیوتر یا بخشی از آن که در حال حاضر در چین مستقر است، منتقل نشود. البته اثرات این تحریم‌ها، شرکت‌های بزرگ‌ آمریکایی را نیز درگیر می‌کند؛ یک مثال شرکت آمریکایی NVIDIA است که از آخرین بسته‌های کنترل صادرات ایالات متحده آسیب دیده است. قوانین جدید تلاش دارند خلأ قانونی در مقررات قبلی را با هدف قرار دادن صادرات بسیاری از تراشه‌های مرتبط با هوش مصنوعی که NVIDIA به چین می‌فروشد را تکمیل کنند ولی به‌سبب محدودیت‌های جدید، شرکت آمریکایی NVIDIA ممکن است تا بیش از ۵ میلیارد دلار بازار فروش تراشه‌های پیشرفته خود را از دست بدهد. مثال دیگر شرکت آمریکایی INTEL است . بیش از 27 درصد از فروش سال گذشته‌ی شرکت آمریکایی INTEL به مشتریان چینی اختصاص داشت. همچنین، شرکت بزرگ آمریکایی NVIDIA بیش از 17 درصد از درآمد خود را از بازار چین به دست می‌آورد و شرکت آمریکایی کوالکام، سازنده پردازنده‌های موبایل، حدود نیمی از درآمد سالانه 39 میلیارد دلاری خود را مدیون مشتریان چینی است.

 

از طرف دیگر در سوم دسامبر ۲۰۲۴، تنها یک روز پس‌از اینکه دولت جو بایدن تحریم‌های جدیدی را برای هرچه دشوار‌تر کردن تولید نیمه‌هادی‌های پیشرفته‌ی شرکت‌های چینی اعمال کرد، چین اعلام کرد که محدودیت‌هایی را بر صادرات ۳۸ محصول به آمریکا وضع خواهد کرد. از جمله این محصولات دو عنصر گالیوم و ژرمانیوم هستند که برای فرآیند تولید تراشه حیاتی هستند. هر نهاد چینی که قصد صادرات این مواد را داشته باشد، باید مجوزهای لازم را از وزارت تجارت چین دریافت کند و این آغاز اقدامات تلافی‌جویانه‌ی چین است. محدودیت‌های چین در صادرات مواد اولیه‌ی کلیدی مانند ژرمانیوم و گالیوم یکی از بزرگ‌ترین عواملی است که بر زنجیره‌های تأمین تراشه‌های ایالات متحده تأثیر می‌گذارد. چین حدود 60 درصد از نیاز ژرمانیوم دنیا را تامین می‌کند. تسلط چین بر بازار گالیوم چه بسا بیشتر بوده و به 80 درصد تولید جهانی می‌رسد. اقدام متقابل چین و حرکت به سوی تراشه‌های بومی: با تشدید محدودیت‌های صادراتی ایالات متحده، چین به طور فزاینده‌ای به سمت تولید و استفاده از تراشه‌های تولید داخل سوق پیدا کرده است. با این حال، چین چندین اقدام کلیدی را برای اعمال فشار بر صنایع آمریکایی به اجرا درآورده است. به عنوان مثال، در ماه مه ۲۰۲۳، چین استفاده از تراشه‌های شرکت آمریکایی مایکرون را در پروژه‌های زیرساختی حیاتی خود ممنوع اعلام کرد و این تصمیم را با دلایل مرتبط با تهدیدات امنیتی گره زد. یا اینکه تلاش چین برای بومی‌سازی بیشتر شده است، به‌ طوری‌ که از شرکت‌های دولتی می‌خواهد که کامپیوترهایی بدون پردازنده‌های اینتل و AMD خریداری کنند یا شرکت برق دولتی چین تجهیزات برقی خود را که توسط واحدهای پردازش مرکزی و ریزپردازنده‌های چینی تغذیه می‌شود، به نمایش می‌گذارد.

 

البته تحلیلگران از زود بودن نمود تاثیر تحریم‌های جدید آمریکا بر صنعت تراشه‌ی چین می‌گویند. چین پیش از اعمال این تحریم‌ها، ماه‌ها زمان صرف انباشت موجودی تجهیزات و تراشه‌های حافظه با پهنای باند بالا (HBM) کرده بود. تحریم: ابزاری برای تنبیه خود یا دیگری؟ در حالی که کنترل‌ چین بر عناصر نادر درنهایت می‌تواند به ضرر این کشور تمام شود، مقررات ایالات متحده در زمینه‌ی تراشه‌ها نیز ممکن است عواقب پیش‌بینی‌نشده‌ای به همراه داشته باشد. تحریم‌های آمریکا ممکن است در نهایت موجب رشد بلندمدت در بخش فناوری چین شود.

تحریم‌های دولت آمریکا، دوستان بلوک غرب آن کشور را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد و کشورهای دیگر نیز از این وضعیت تاثیر می‌پذیرند. ازجمله تایوان که تحت‌ فشار ایالات متحده، از فروش تراشه‌های TSMC به شرکت‌های چینی مانند هواوی منع‌ شده است یا هلند، میزبان شرکت ASML که اجازه‌ی ارسال دستگاه‌های EUV برای تولید تراشه پیشرفته به چین را ندارد. علاوه‌براین، طبق بررسی تحلیلگران مؤسسه‌ی رتبه‌بندی فیچ، چین ۴۰ درصد از تراشه‌های حافظه شرکت سامسونگ و تا ۵۰ درصد از تراشه‌های شرکت هاینیکس را تولید می‌کند و ممکن است پس از محدودیت‌های اخیر صادرات، غول‌های تراشه‌سازی کره‌ی جنوبی را با کمبود تأمین تراشه‌ها تنها بگذارد. جنگ تراشه‌ها مسئله‌ای است که بر جامعه‌ی جهانی تأثیر می‌گذارد، نه فقط بر دو کشور ایالات متحده و چین. اگر تنش‌ها همچنان افزایش یابند، جنگ تراشه ممکن است به صنایع دیگری نیز گسترش یابد، از جمله فناوری خودروهای الکتریکی که چین در آن برتری قابل‌توجهی دارد.

 

سناریوهای محتمل

سناریوی اول با احتمال کم؛ عقب‌نشینی آمریکا:

غرب از تحریم‌ها عقب‌نشینی می‌کند: تحریم‌ها و محدودیت‌های صادراتی غرب نه‌تنها چالش‌های قابل‌توجهی برای چین ایجاد کرده‌اند، بلکه پیامدهای اقتصادی مهمی برای شرکت‌های غربی نیز به دنبال داشته‌اند. با توجه به اینکه بازار چین ۴۰ درصد از تقاضای جهانی تراشه‌ها را به خود اختصاص می‌دهد، هرگونه ممنوعیت صادرات این فناوری به چین، به‌طور اجتناب‌ناپذیری بر زنجیره تأمین جهانی و اقتصاد بین‌المللی اثر منفی خواهد گذاشت.

 

سناریوی دوم با احتمال متوسط؛ جدایی کامل آمریکا و چین در تکنولوژی:

تنش‌ها به جدایی کامل ایالات متحده و چین منجر می‌شود: در سناریوی دوم، غرب به دنبال تشدید تحریم‌ها برای مهار چین در حوزه‌های اقتصادی، فناوری و نظامی خواهد بود. این سیاست می‌تواند به جدایی کامل غرب از چین منجر شود و پایان دوران تجارت آزاد جهانی را رقم بزند. پروژه‌های بازگشت تولید نیمه‌رسانا در ایالات متحده و اروپا برای افزایش ظرفیت تولید تراشه، نیازمند سرمایه‌گذاری‌های کلان اولیه هستند. برآوردها نشان می‌دهد که هزینه‌های تولید تراشه در ایالات متحده به‌دلیل عواملی مانند دستمزدهای بالا و زیرساخت‌های گران‌تر، حدود ۵۰ درصد بیشتر از هزینه‌های تولید در تایوان است. بااین‌حال، ممکن است تنها مسئله‌، زمان باشد تا چین به سطح فناوری‌های ایالات متحده نزدیک شود. البته چین پیش از دستیابی به این هدف، با دور جدیدی از تحریم‌های سختگیرانه آمریکا روبه‌رو خواهد شد. در حال حاضر، شرکت SMIC باوجود افزایش محدودیت‌های صادراتی و قوانین جدید، موفق شده است قطعات یدکی و خدمات فنی موردنیاز برای ادامه تولید تراشه‌های 7 نانومتری را تأمین کند و همچنین برنامه‌هایی برای توسعه و تولید تراشه‌های 5 نانومتری در دست دارد. حامیان تحریم‌های ایالات متحده امیدوارند که SMIC پیش از آنکه بتواند تراشه‌های پیشرفته تولید کند، موجودی و تأمین مواد اولیه‌ی خود را تمام کند. با این وجود، همکاری هوآوی و SMIC برای تولید تراشه‌ی پیشرفته 5 نانومتری ASCEND 920 می‌تواند فاصله‌ی فناوری چین با تراشه‌های پیشرفته‌ی 3 نانومتری و حتی 2 نانومتری غرب را کاهش دهد.

 

سناریوی سوم با احتمال زیاد؛ ادامه‌ی رقابت‌ها و کشیده شدن به سایر عرصه‌ها:

رقابت فزاینده در زمینه‌ی تولید تراشه‌: در حال حاضر، چین قادر به جایگزینی کامل تأمین تراشه‌های خود از تایوان نیست، زیرا این اقدام می‌تواند به اقتصاد ملی چین آسیب جدی وارد کرده و هزینه‌های رقابت ژئوپلیتیکی با ایالات متحده را به‌شدت افزایش دهد. هرگونه اقدام نظامی علیه تایوان و اختلال در زنجیره تأمین تراشه‌ها، پیامدهای اقتصادی و سیاسی سنگینی برای پکن به همراه خواهد داشت. اگر ایالات متحده، اتحادیه‌ی اروپا، ژاپن و سایر کشورهای بلوک غرب بخواهند از جدایی کامل جلوگیری کنند، لازم است میان امنیت اقتصادی خود و سیاست‌های تجاری محدودکننده و محافظه‌کارانه که ممکن است به افزایش هزینه‌های تولید و محدود شدن نوآوری منجر شود، تعادل برقرار کنند. در همین حال، سیاست‌های تهاجمی‌تر پکن در راستای «فشار اقتصادی» برای دستیابی به خودکفایی و جدایی از غرب، بعید است که بسیاری از کشورهای دیگر را از پیوستن به تحریم‌ها و اقدامات کنترل صادرات ایالات متحده بازدارد. این سیاست‌ها احتمالاً اثر معکوس خواهند داشت و به افزایش تنش‌ها در نبرد بین‌المللی برای دستیابی به پیشرفته‌ترین تراشه‌ها و نیمه‌رساناها دامن خواهند زد. در آینده، فناوری و امنیت ملی به طور فزاینده‌ای در دنیای قطبی‌شده به یکدیگر گره خواهند خورد و این هم‌پوشانی، چالش‌ها و رقابت‌های جدیدی را در عرصه جهانی رقم خواهد زد. بازنده‌ی نهایی کیست؟ هم‌زمان با گسترش جنگ تراشه میان ایالات متحده و چین، پیامدهای این رقابت نه تنها در عرصه سیاست و امنیت ملی، بلکه بر زندگی روزمره مصرف‌کنندگان در سراسر جهان نیز آشکار می‌شود. محدودیت‌های صادراتی آمریکا و پاسخ‌های متقابل چین، زنجیره تأمین جهانی نیمه‌رساناها را دچار دگرگونی‌های اساسی کرده و دسترسی شرکت‌ها و مصرف‌کنندگان به فناوری‌های پیشرفته را دشوار و پرهزینه کرده است. از یک سو، تشدید این رقابت استراتژیک باعث افزایش هزینه تولید محصولات الکترونیکی می‌شود، چرا که شرکت‌ها به دلیل کمبود تراشه و پیچیدگی‌های زنجیره تأمین، ناچار به تحمل هزینه‌های مضاعف هستند. این موضوع در نهایت منجر به افزایش قیمت برای مصرف‌کنندگان خواهد شد. از سوی دیگر، محدودیت‌های موجود سرعت نوآوری و عرضه‌ی محصولات جدید را کاهش داده و بازار فناوری را با چالش‌هایی مواجه می‌کند واحتمالا در کوتاه‌مدت، شاهد افزایش قیمت‌ها و کمبود قطعات باشیم.

با وجود این، تلاش‌های چین برای دستیابی به خودکفایی در تولید تراشه، در بلندمدت می‌تواند به ایجاد تنوع در زنجیره‌ی تأمین منجر شود؛ اما این فرآیند زمان‌بر است و در کوتاه‌مدت، محدودیت‌ها همچنان بر دسترسی به تراشه‌های پیشرفته سایه خواهند انداخت. در مجموع، این درگیری فراتر از یک رقابت فناورانه بوده و بازتابی از شکاف‌های عمیق ژئوپلیتیکی میان دو قدرت بزرگ اقتصادی است. این شکاف‌ها نه‌تنها اقتصاد جهانی را تحت تأثیر قرار می‌دهند، بلکه بر رفاه مصرف‌کنندگان در سراسر جهان نیز تأثیرگذارند. در چنین شرایطی، سیاست‌گذاران و فعالان صنعتی باید به دنبال راه‌حل‌هایی عملی و پایدار باشند تا بتوانند میان الزامات امنیت ملی و نیازهای اقتصادی و اجتماعی تعادل برقرار کنند. آمریکا با علم به اینکه تسلط بر تکنولوژی‌های آینده از جمله هوش مصنوعی و محاسبات کوانتومی، شاه کلید حفظ برتری در حوزه فناوری است، تمام تلاش خود برای ممانعت از پیشرفت چین در این حوزه‌ها را به کار گرفته است. از آنجا که ریزتراشه‌ها بعنوان «مغز الکترونیکی تجهیزات مدرن» شناخته می‌شوند و تولید این قطعات فوق مدرن در انحصار آمریکا و متحدانش است، به نظر می رسد که مقامات کاخ سفید بنا دارند از این ابزار بعنوان محور اصلی جنگ فناوری علیه چین استفاده نمایند. از طرف دیگر اگر چین بتواند به شکل معجزه آسایی، آمریکا را در جنگ ریزتراشه‌ها شکست دهد، گام بسیار بزرگی در مسیر تبدیل شدن به قدرت برتر جهانی خواهد برداشت و به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران حوزه روابط بین‌الملل، نتیجه این تقابل (جنگ ریزتراشه‌ها)، سرنوشت رقابت بین آمریکا و چین و آینده نظم جهانی برای چند دهه را مشخص خواهد کرد.

 

  رویای چین در افق 2050 ؛ خیز اژدهای زرد به سوی ابرقدرتی جهان تا سال 2050:

قرن چینی ( Chinese Century) یک نئولوژیسم است که نشان می‌دهد قرن بیست و یکم ممکن است از نظر ژئواکونومیک یا ژئوپلیتیک با کنار زدن جهان تک قطبی آمریکایی، تحت تسلط جمهوری خلق چین باشد، مشابه آنچه که در گذشته اتفاق افتاده که «قرن‌های بریتانیایی» به قرن هجدهم اشاره دارد و قرن آمریکا. این عبارت به ویژه در ارتباط با این پیش‌بینی استفاده می‌شود که اقتصاد چین ممکن است از اقتصاد ایالات متحده پیشی بگیرد و بزرگ‌ترین اقتصاد جهان باشد.اصطلاح مشابه ظهور چین است. چین ابتکار یک کمربند و یک راه را ایجاد کرد که به گفته برخی از تحلیلگران تلاشی ژئواستراتژیک برای ایفای نقشی بزرگتر در امور جهانی بوده و ممکن است هژمونی آمریکا پس از جنگ را تهدید کند.

رئیس جمهور چین در کنگره ملی این کشور از طرح تبدیل کشورش به یک «رهبر جهانی» و «بزرگترین ابرقدرت جهان» تا سال 2050 پرده برداشت. «شی جین پینگ»، رئیس جمهور چین در جریان کنگره ملی پنج سالانه حزب حاکم کمونیست دیدگاهش را برای آینده حزب حاکم شرح داده و اعلام کرد «زمان آن فرا رسیده است که چین به یک نیروی مقتدر تبدیل شود تا بتواند جهان را در مسائل سیاسی، اقتصادی، نظامی و محیط زیست رهبری کند... این نقطه عطف تاریخی، در توسعه چین نهفته است. رئیس جمهور چین ادامه داد: «ملت چین به پا خاسته، ثروتمند شده و قوی شده است و اکنون چشم انداز درخشان جوانه زدن را می پذیرد. این دوره ای است که چین بیشتر به نقطه مرکزی نزدیک می شود و کمک های بیشتری به بشریت می کند. چین کشور بزرگی است و سختی ها و مشقت های بسیاری به خود دیده است اما همچنان تسخیرناپذیر مانده است. مردم چین هم مردم بزرگی هستند؛ آنها مردمانی کوشا و شجاع هستند و هرگز در روند پیشرفت خلل ایجاد نمی کنند.» رئیس جمهور چین در نهایت گفت طرح تبدیل چین به یک «رهبر جهانی» و «بزرگترین ابرقدرت جهان» تا سال 2050 را تهیه کرده اند.

 

چین 2050؛ قدرت نظامی بلامنازع جهان:

بسیاری از ناظران بر این باورند که علاوه بر ابر قدرت اقتصادی، از منظر نظامی نیز چین تا سال 2049 به یک قدرت نظامی در سطح جهان تبدیل خواهد شد. برآوردهایی که غربی‌ها درباره حمایت مالی چین از نیروهای مسلح خود دارند، به طور چشمگیری بیشتر از آمار انتشار یافته از سوی دولت چین است.

توسعه شنزن(چین) : معجزه توسعه دریا محور
  • ۱۴۰۳/۹/۱۵ - ۲۰:۱۱
  • توسط محسن شاطرزاده

توسعه شنزن (چین) : معجزه توسعه دریا محور

 

 

محسن شاطرزاده

۱۵ آذر ۱۴۰۳

شنزن در یک نگاه: شهرشنزن چین تا پیش از سال ۱۹۸۰ تنها یک دهکده ماهیگیری با جمعیتی کمتر از ۲۵ هزار نفر بود. اما وقتی در سال ۱۹۸۰، به‌عنوان منطقه ویژه اقتصادی شناخته شد، به‌مرور جمعیت آن افزایش یافت. هم اکنون این شهر با مساحت ۲۰۵۰ کیلومتر مربع ، جمعیتی در حدود ۲۰ میلیون نفر (بنا به گفته مقامات محلی) دارد. امروزه شنزن به یکی از بزرگ‌ترین شهرهای دلتای رود پرل تبدیل شده است؛ منطقه‌ای که نه‌تنها به‌عنوان قطب اقتصادی چین به شمار می‌رود، بلکه بزرگ‌ترین منطقه صنعتی در دنیا نیز محسوب می‌شود.

 

شنزن در لیست شهرهای خلاق یونسکو (UNESCO Creative Cities) ثبت‌شده است و در رتبه دوم لیست ۱۰ شهر برتر دنیا قرار گرفته است. این شهر یک مرکز برتر جهانی فناوری است که توسط رسانه‌ها، دره سیلیکون چین لقب گرفته‌است. 

 

همچنین دفتر مرکزی شرکت‌های بی شمار چند ملیتی مانند جی‌ایکس‌دی، وانکه، هایترا، سی‌آی‌ام‌سی، اس‌اف اکسپرس، شنژن ایرلاینز، چاینا نپستار، هاسی، بانک پینگ آن، پینگ ان، بانک بازرگانان چین، گروه اورگرند، تنسنت، زد‌تی‌ئی، وان‌پلاس، هواوی، دی‌جی‌آی و بی‌وای‌دی و شرکت فاکس‌کان در این شهر قرار دارد. امروز شنزن ، به دلیل وجود هشتمین ساختمان بلند دنیا شکوهی خاص یافته و وجود ساختمان های بلند، زیبایی بهت‌انگیزی را به چشم انداز آن داده است.

 

* شنزن مرکز و قطب تولید و تجارت در حوزه‌های زیر است:

- تولیدات تکنولوژی برتر از جمله نرم‌افزار، رایانه و تجهیزات مخابراتی؛

- میکرو مکانیک و ماشین آلات الکترونیک؛

- فولاد؛

- تجهیزات پزشکی و دارویی؛

- پلاستیک و مواد شیمیایی ،

- تجهیزات حمل و نقل،

- شنزن مهم‌ترین شهر چین در بخش تولید(Manufacturing) است و محل استقرار برخی از برجسته‌ترین کمپانی‌های‌ های-تک چین از جمله: BYD, Dingoo, GFive, Hasee, Huawei, JXD, Konka, Netac, Skyworth, Tencent و ZTE می‌باشد.

- کمپانی TCL به عنوان برترین و بهترین مارک تلویزیون در چین، در شهر شنجن واقع شده است.

- بسیاری از کمپانیهای بزرگ های-تک در پارک علم و تکنولوژی منطقه نان‌شان واقع هستند. - کمپانی CSG Holiding بزرگترین تولید کننده شیشه‌های معماری در چین در شهر شنجن واقع شده است.

- مقر اصلی سه بانک بزرگ و معتبر کشور چین به نام‌های بانک توسعه شنزن(Shenzhen Development Bank)، بانک بازرگانی شهر شنزن(Shenzhen City Commercial Bank) و بانک بازرگانان چین(China Merchants Bank) در شهر شنزن می‌باشد.

- در بین ۵۰۰ شرکت برتر تولیدی استان گواندونگ چین که اخیرا معرفی شده‌اند، تعداد ۱۳۳ شرکت از شهر شنزن بوده‌اند که بیشترین رقم را در بین سایر شهرهای استان گواندونگ دارد. اغلب این شرکت ها نیز بخش تحقیق و توسعه فعال هستند.

 

شنزن ؛ دره سیلیکون چین :

 

شنزن یکی از مراکز مهم فناوری در دنیا شناخته می‌شود و رسانه‌ها آن را "دره سیلیکون چین" می‌نامند و به سبب شهرت و اهمیت خود در زمینه اقتصادی و فناوری و همچنین جاذبه‌های زیادی که دارد، در سال‌های اخیر یک مقصد گردشگری محبوب در کشور چین بوده است. پارک‌های تکنولوژی شنزن :

 

۱- پارک صنعتی‌ های‌-تک شنزن(SHIP) در سپتامبر ۱۹۹۶ در مساحتی به وسعت ۱۲ کیلومتر مربع تاسیس شد. صنایعی چون: بیوتکنولوژی، داروسازی، مواد ساختمانی، تولیدات شیمیایی، الکترونیک و نرم‌افزار کامپیوتر، ابزار و تجهیزات صنعتی، تجهیزات پزشکی در این پارک مستقر بودند.

 

۲- پارک نرم افزاری شنزن، واقع در خلیج زیبای شنزن، همگام با پارک صنعتی پیشرفته شنزن، نیروی محرک مهمی است که توسط شهرداری شنزن برای حمایت از توسعه صنعت نرم‌افزار تاسیس شده است. این پارک در حال حاضر بیش از ۴۵۰ عضو شرکتی دارد که بیش از ۵۰ هزار نفر در آن مشغول به کار هستند. شرکت های عضو این پارک حدود ۲۵ درصد از کل فروش چین و ۱۵ درصد صادرات نرم‌افزار چین را به خود اختصاص داده اند.

 

۳- تنها پس از چندین سال ساخت و توسعه، پارک نرم افزاری شنزن به یکی از مهمترین مراکز تحقیق و توسعه محصولات نرم افزاری چین تبدیل شده است. این موفقیت در درجه اول به دلیل چهار برنامه ای است که پارک نرم افزار راه اندازی کرده و همچنان به مدیریت آن ادامه می‌دهد:

- بسترسازی شرکت نرم افزار،

- برنامه صادرات محصولات نرم افزاری،

- برنامه آموزش افراد مستعد در زمینه نرم افزار و

- برنامه همکاری بین المللی فناوری نرم افزار .

در نتیجه این چهار برنامه، شنزن اکنون جایگاه برجسته ای در صنعت نرم افزار ملی دارد.

۴- شهرداری شنزن همچنین زیرساخت های جانبی لازم را برای حمایت از پارک نرم افزار ایجاد کرده است از جمله مسکن، بیمارستان، امکانات آموزشی، کتابخانه و امکانات تفریحی. این به نوبه خود باعث جذب تعداد زیادی از شرکت های شناخته شده فناوری داخلی و بین المللی شده است. بسیاری از آنها مانند King Dee ،Kingdom ،Tencent ،MCM Kejian ،Oaking ،Guanri ،Liming ،Aspire-tech مستاجر پارک شده اند. بانک های چین، چین موبایل، ChinaSoft ،NeuSoft ،Powerise ،HuaSheng ،QiMing و همچنین IBM Oracle ،HP، مایکروسافت، زیمنس، Zensar، بانک سوئیس و ارتباطات Orange در تحقیق و توسعه سرمایه گذاری کرده اند. شرکت های دیگری نظیرZTE ،UT Star ،Great Wall ،Lenovo ،Mindray ،Skyworth ،TCL و TTE در مراکز فناوری در پارک سرمایه گذاری کرده اند.

 

شنزن ، سومین بندر بزرگ کانتینری جهان:

 

دفاتر ۲۰ شرکت نخست حمل ونقل دریایی جهان در بندر شنزن مستقر هستند و با توجه به حجم بارگیری و تخلیه کانتینرها، بندر شنزن در مقام سومین بندر بزرگ کانتینری جهان قرار گرفته است. کارشناسان بر این باورند که موقعیت سنگاپور به عنوان بزرگ ترین بندر کانتینری جهان از سوی بنادر مالزی و بنادر شانگهای و شنزن چین که در آن ها هزینه جابه جایی کانتینر ارزان تر است، مورد تهدید قرار گرفته است. بر همین اساس، حجم جابجایی کانتینری در شانگهای در سال گذشته با ۲۴ درصد افزایش به ۱۸ میلیون TEU کانتینر و در شنزن به ۱۶ میلیون TEU کانتینر رسیده است.

 

شنزن؛ پایتخت مالی آینده چین :

 

منطقه همکاری صنعت خدمات مدرن به عنوان یکی از مناطق اصلی شنزن در میان تلاش‌های چین به عنوان بستر آزمایشی برای اصلاحات مالی و گشایش در کشور ایجاد شده و طبق برنامه‌های بلند مدت چین این منطقه قرار است در مرحله بعد به عنوان پایتختی برای انجام امور مالی در آینده در نظر گرفته شده است. دولت چین به تازگی طبق بخشنامه‌ای تصمیم به توسعه منطقه شنزن به عنوان منطقه همکاری خدمات صنعتی مدرن گرفته است است. مقامات چین با تصویب و اجرای ۳۰ قانون دنبال ایجاد یک سیستم قوانین مالی مطابق با استانداردهای بین‌المللی و یک محیط مالی در سطح جهانی تا ۲۰۳۵ هستند. رویکرد امروز دولت چین بر این مبنا است که از شهر شنزن به عنوان موتور محرکه ای برای کل اقتصاد چین در سراسر خاک این کشور استفاده کند.  این شهر که در جنوب چین و در مجاروت هنگ‌کنگ واقع شده برای دولت چین به عنوان نماد توسعه مطرح است و همان نقشی را برای چین بازی می کند که منطقه سیلیکون ولی در ایالت کالیفرنیا برای آمریکا دارد. امروزه بانک شنزن نیز یکی از بزرگ ترین بانک های کشور چین و جهان به شمار می رود که توانسته است با استفاده از شبکه دسترسی SSL VPN اقدام به ایجاد سیستم وسیع بانکی خود کند. بانک شنزن در منطقه Silicon Valley کشور چین واقع شده است و سعی بر آن دارد که از جدیدترین و پیشرفته ترین فن آوری های روز در تجارت خود سود جوید. این بانک اولین بانک کشور چین به شمار می رود که از EBS یا همان سیستم جامع بانکی برای ارایه به مشتریان استفاده می کند و در رده بندی بهترین بانک های دنیا نیز رتبه بالایی دارد.

 

بورس شنزن بالاتر از بورس نیویورک :

 

بورس «شنزن» چین نیز پرگردش ترین بازار سهام جهان است. طبق آمار هاسرعت گردش مبادلات در بورس شنزن به ۳۷۳ درصد رسیده است. بازار NASDAC در نیویورک نیز با سرعت گردشی معادل ۲۶۹ درصد دومین بورس پرسرعت جهان به حساب می آید.

 

تجارت خارجی ۵۵۰ میلیارد دلاری شنزن :

 

حجم تجارت خارجی شنزن با افزایش ۷ درصدی، به بیش از ۵۵۰ میلیارد دلار رسیده است که شنزن را در رتبه اول شهرهای واقع در منطقه خلیج بزرگ گواندونگ-ماکائو-هنگ کنگ (خلیجGBA) قرار می دهد. (منطقه خلیج بزرگ گواندونگ- هنگ کنگ- ماکائو (GBA) شامل منطقه ویژه اداری هنگ‌کنگ، منطقه ویژه اداری ماکائو و 9 شهر استان گواندونگ (گوانجو، شنجن، دون‌گوان، فوشان، جوهای، هویجو، جونگشای، جیانگمن و ژائوچینگ) به مساحت 56 هزار کیلومتر مربع و جمعیت بیش از 85 میلیون نفر  باشد که در جنوب چین واقع شده است.) ‎صادرات محصولات مکانیکی و الکتریکی این شهر با ۸ درصد رشد به ۱.۹ تریلیون یوان چین رسیده است که ۷۵ درصد از کل صادرات شهر را در بازه زمانی مشابه نشان می دهد. علاوه بر این، صادرات تولیدات موسوم به سه گانه سبز شامل باتری‌های لیتیوم یونی، خودروهای الکتریکی و باتری‌های خورشیدی، به ترتیب به ۲۵ و ۲۸۵ و ۳۵ درصد افزایش یافته است.    شنزن در رتبه بندی اقتصادی جهان توسط گروه  Qatar Financial Centre Authority در سال ۲۰۱۷ انجام شده در رتبه بیست و دوم قرار دارد.

 

مزیت جغرافیایی شنزن ؛ استفاده از سرریز تجارت هنگ کنگ و ماکائو :

 

مجاورت جعرافیایی این شهر با هنگ کنگ اهمیت این شهر را نزد دولت چین دوچندان کرده است. شنزن و هنگ کنگ به عنوان دو منطقه تجاری و تکنولوژیک در صورت همگرایی بیشتر، قدرت فناورانه خاصی به چین درصحنه جهانی و در رقابت با آمریکا می دهد.  البته این موضوع راهم باید مد نظر داشت که چین با تقویت شنزن به نوعی دنبال مهارهنگ کنگ هم است. شرکتهای بزرگ چینی در حوزه تکنولوژی مثل هواوی(Huawei) و هلدینگ تنسنت(Tencent) در شهر شنزن قرار دارند. برای همین این شهر به نماد خودباوری و اعتماد به نفس دولت چین در لیدری تکنولوژی جهانی تبدیل شده است. شنزن برنامه‌های ویژه ای برای اتصالات و ایجاد پل جهت کاهش مسافت و سهولت دسترسی به مناطق در منطقه خلیج بزرگ GBA را در برنامه دارد به طوری که خط اصلی اتصال میان دو شهر شنژن - جونگشان با افتتاح‌ پل Lindingyang  اخیرا انجام گرفت و تکمیل آن تا سال ۲۰۲۴ به پایان می‌رسد که در این صورت مدت زمان سفر از جونگشان به شنژن از دو ساعت فعلی به ۳۰ دقیقه کاهش می‌یابد. این پل می‌تواند نفش مهمی در تسهیل ارتباط در منظقه خلیج بزرگ GBA  داشته باشد چرا که در فاصله ۳۰ کیلومتری از پل هنگ کنگ ژوهای و ماکائو در جنوب قرار گرفته است. شلوغ ترین بندرگاه های دنیا : قرار داشتن شهر شنزن در کنار دریای چین نه تنها به جاذبه های دیدنی شنزن این شهر افزوده بلکه این شهر را به یکی از شلوغ ترین بندرگاه های دنیا تبدیل کرده است. لازم به ذکر است خلیج استراتژیک GBA با ۵۶ هزار کیلومتر مربع مساحت و ۸۶ میلیون نفر جمعیت و تولید ناخالص داخلی بالغ بر ۲ تریلیون دلار، نهمین اقتصاد بزرگ جهان محسوب می‌شود. در سال ۲۰۲۳، کل تولید اقتصادی GBA بیش از ۱۴ هزار میلیارد یوان تخمین زده شد که حدود ۴ هزار میلیارد یوان نسبت به سال ۲۰۱۸ افزایش داشته است و در حال حاضر وارد بهترین مرحله توسعه خود می‌شود. طرح خلیج بزرگ GBA یک برنامه ملی در مقیاس بزرگ است که برای شکل دادن به یک اقتصاد یکپارچه از طریق اتصال اقتصادی و اجتماعی هنگ کنگ، ماکائو و ۹ شهر گوانجو، شنزن، دونگوان، فوشان، جوهای، هویجو، جونگشای، جیانگمن و ژائوچینگ در دلتای رودخانه مروارید گواندونگ برنامه ریزی شده است. گواندونگ، به عنوان استان پیشرو اقتصادی چین، به طور مداوم حدود بیست درصد از کل واردات و صادرات چین را به خود اختصاص داده است. هنگ کنگ که به عنوان یک رابط مالی، کشتیرانی و تجاری جهانی شناخته می‌شود، در بین رقابتی ترین شهرها در سطح بین المللی قرار دارد. در همین حال، طبق گفته WTO ماکائو به عنوان یک بندر آزاد، با سیستم مالیات کم و شبکه تجاری گسترده، در میان بازترین اقتصادهای جهان، قرار می‌گیرد. در واقع با کمتر از یک درصد مساحت کشور چین و ۶ درصد از کل جمعیت این کشور، ۱۱ درصد تولید ناخالص داخلی چین متعلق به خلیج GBA است. با توجه به اینکه سهم چین در رشد اقتصادی جهان در طی سالهای اخیر حدود ۳۰ درصد بوده است می‌توان به این مهم دست یافت که خلیج GBA نقش مهمی در اقتصاد جهانی داشته و یک منطقه استراتژیک مهم در توسعه ملی چین محسوب می‌شود. پیش بینی می‌گردد که تولید ناخالص داخلی خلیج GBA تا سال ۲۰۴۰ به ۶ هزار میلیارد دلار برسد. این رقم معادل حدود ۲.۳ از تولید ناخالص داخلی جهان است. خلیج GBA همچنین دارای چشم انداز اقتصادی بزرگ تری است به طوری که گمانه زنی‌ها بر این باور است که تولید ناخالص داخلی آن تا سال ۲۰۴۰ می‌تواند درحدود ۵.۵ درصد از کل تولید ناخالص داخلی منطقه آسیا و اقیانوسیه را در بگیرد.

 

تجربه موفق شهر شنزن در دستیابی به این موقعیت که از ۴۰ سال پیش آغاز شده ، حالا قرار است الگوی توسعه شنزن به دیگر کشورها از جمله ویتنام، لائوس، کامبوج و قزاقستان هم منتقل شود. 

جنگ در منطقه ، افق ایران با توجه به سیاست‌های دوره جدید ترامپ
  • ۱۴۰۳/۸/۲۳ - ۰۱:۱۵
  • توسط محسن شاطرزاده

* جنگ در منطقه، افق ایران ، باتوجه به سیاست های دوره جدید ترامپ   

   محسن شاطرزاده

۲۲ آذر ۱۴۰۳  

 

۱- تفاوت ترامپ دور دوم با ترامپ دور اول :

* دور اول:

- نداشتن هیچگونه تجربه کار اجرایی

- محدودیت در انتخاب وزرا و انتخاب از جریان سنتی و محافظه کار حزب جمهوریخواه : تیلرسون(وزیر خارجه) و جیمز متیس(وزیر دفاع)

- برکناری تعدادی از وزرا پس از ۲ سال به دنبال اختلافات و بروز مشکلات متعدد.

- انتخاب افراد نزدیکتر به خودش در سال سوم : جان‌بولتون(مشاور امنیت ملی) و پمپئو (وزیر خارجه) و زوایه دار شدن آنها با ترامپ.

 

- عدم تسلط بر حزب جمهوری‌خواه و مجلس نمایندگان.

 

*دور دوم :

- داشتن تجربه یک دوره ۴ ساله ریاست جمهوری و اعتماد به نفس بیشتروحل شدن برخی مشکلات

- داشتن اکثریت در سنا و مجلس نمایندگان و دادگاه عالی و تسلط بر حزب جمهوری‌خواه (قدرت مطلقه) .

- نداشتن محدودیت در انتخاب تیم اجرایی و وزرا و انتخاب افراد بله قربانگو و همراه با ترامپ و ضعیف تر از سطح فدرال .

- حاکمیت راست‌های افراطی مذهبی و سیاسی .

- نگاه اسلام ستیزانه و ضد ایرانی تیم اجرایی ترامپ و یکه تازی کلیسای اوانجلیک :

 

* مارکوبیو ، وزیر خارجه جنگ طلب و دارای دیدگاه خصمانه با ایران و چین و کوبا .

 

*الیز استفانیک ۴۰ ساله ، سفیر آمریکا در سازمان ملل و طرفدار دوآتشه اسرائیل و صهیونیست‌ها و بازجوی روسای دانشگاه‌های هاروارد و پنسیلوانیا و ماساچوست در مجلس نمایندگان و دشمن ایران و فلسطین . ‌

 

* پاتل ، رئیس سیا با دیدگاه شدیدا ضد ایرانی که معتقد است ایران حامی اول تروریسم است .

 

*سوزان وایلز ، رئیس دفتر ترامپ و اوانجلیست ضد اسلام .

 

* مایک پالتز ، مشاور امنیت ملی و کهنه سرباز و افسر بازنشسته گارد ملی .

 

* توماس هومن ، سزار مرزی برای انجام بزرگترین عملیات اخراج .

 

۲- دو زاویه نگاه به ترامپ :

۲-۱ : زاویه نگاه مذهبی و ایدئولوژیک و وابستگی به کلیسای انجیلی و مسیحیان صهیونیست .

۲-۲ : زاویه نگاه اقتصادی و تجاری .

 

۲- مسیحیت صهیونیستی یا کلیسای اوانجلیست:

- نص گرا و بنیاد گرای افراطی(فاندامنتالیست) .

- معتقد به ظهور حضرت مسیح (ع) پس از بازگشت یهودیان به سرزمین موعود .

- معتقد به مرحله آخرالزمان و بازگشت مسیح پس از پایتخت شدن بیت المقدس توسط اسرائیل و بازسازی معبد سلیمان .

- نص گرا و تقدیر گرا : آنچه پیش می‌رود صرفا اراده الهی است .

- معتقد به ریاست جمهوری ترامپ برای تحقق پیشگویی‌های خود .

- جنگ غزه را جنگی دینی و فراتر از جنگ بین اسرائیل و حماس می‌دانند .

 

* سناتور لیندسی گراهام ، فرزند کشیش بزرگ اوانجلیست : ما در جنگی دینی قرار داریم ، من طرفدار اسرائیل هستم ، به دفاع از خود برخیزید و سرزمینتان را پاک کنید.

 

۳- ترامپ و ایران :

- اعمال سیاست فشار حداکثری علیه ایران در دور جدید .

- افزایش تحریم‌ها و کاهش فروش نفت و کاهش درامدهای ایران با فشار بر چین (خریدار اصلی نفت و منبع اصلی درآمدهای نفتی ایران) .

- چهار سال طلایی برای تمام کردن کار ایران .

- اگر در این چهار سال نتوانند کار ایران را تمام کنند ، ایران از دست می‌رود و نظم جهانی جدیدی شکل می‌گیرد .

- مرگ قطعی برجام و عدم امکان احیای برجام : صحبت‌های مقامات ایرانی در مورد احیا برجام و صحبت‌های کودکانه برای تبریک به ترامپ وهن کشور است و علامت ضعف و سستی کشور و جری‌تر شدن ترامپ است .

- بازسازی و تشکیل مجدد گروه اقدام ایران متشکل از چهره های حقیقی و حقوقی ضد ایرانی و ارتقای فعالیتهای ضد ایرانی (Iran Action Group)

 

* نیاز جدی ایران به تشکیل گروه اقدام برای هماهنگی و مقابله با سیاست‌های خصمانه آمریکا و ترامپ و تدوین Action Plan .

- احتمال فعال کردن مکانیزم ماشه : باید با ایجاد انسجام داخلی ، فکری برای خنثی کردن مکانیزم ماشه تا سال آینده کرد.

 

* تحلیل شورای آتلانتیک : دولت جدید ترامپ ، احتمالا در موقعیتی نخواهد بود که برای یک سیاست فشرده ضد ایران ، شبکه متحدانش را بطور کامل دوباره احیا کند بخصوص وقتی این سیاست یک هدف مشخص برای رسیدن به توافقی همه جانبه با ایران دنبال نکند.

 

۴- ترامپ و فلسطین:

 

* اقدامات ترامپ در دور اول :

الف -اقدامات جدی برای نابودی فلسطین .

ب - به رسمیت شناختن بیت‌المقدس به عنوان پایتخت اسراییل .

ج - انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس .

د - بستن دفتر سازمان آزادی‌بخش فلسطین در واشینگتن .

و- اجازه به اسرائیل برای الحاق جولان به سرزمین‌های اشغالی .

ز - نهایی کردن پیمان ابراهیم .

ح- ترور حاج قاسم سلیمانی .

ط - تقویت ایده تبدیل اسرائیل به قدرت بزرگ منطقه و دروازه ورود تجاری آمریکا .

 

*  پیش بینی اقدامات ترامپ در دور دوم :

- اجرای سیاست‌های شدیدا حامی اسراییل .

-  اقدامات جدی برای نابودی و دفن فلسطین : ترامپ دو راه بیشتر ندارد یا نابودی فلسطین یا توقف جنگ .

-احیای پیمان آبراهام .

- استفاده از فرصت طلایی دوماهه تا ۱۰ ژانویه برای ضربات کاری به ایران و لبنان و فلسطین .

 

* دیوید فریدمن در کتاب "دولت یهودی واحد ، آخرین امید و بهترین راه حل برای درگیری اسرائیلی- فلسطینی" مطرح میکند:

- الحاق کرانه باختری و نوار غزه به اسرائیل و خفه کردن صدای فلسطینی ها

. - از بین بردن راهکار دو دولتی .

- تمرکز بر برپایی دولت واحد اشغالگراز نهر تا بحر

- از بین بردن دولت لیبرال سکولار و دموکرات یهودی و بر باد دادن رویای ۷۶ ساله‌ صهیونیست‌ها: در نتیجه نابودی اسراییل:

- سرنوشت جنگ در دست مردم فلسطین و منطقه است و ترامپ با اقدامات افراطی خود رؤیای صهیونیزم را بر باد می‌دهد.

- آمریکا در خاورمیانه جنگ تمام عیار نمی‌خواهد ولی صلح تمام عیار هم نمی خواهد بلکه یک جنگ کنترل شده و یک صلح کنترل شده .

-  ترامپ نه می‌تواند و نه می‌خواهدجنگ را تمام کند.

- نتانیاهو بر سر دوراهی قرار دارد : یا باید با شرکای راست افراطی‌اش در دولت اسرائیل درافتد یا با یک ترامپ غیرقابل پیش بینی مواجه شود که تحت فشار ممکن است شاهد رفتار دیگری از او باشد و او را همراهی نکند

تبلور اراده ملی در ساخت پایتخت جدید برزیل در ۳ سال و نیم توسط
  • ۱۴۰۳/۹/۸ - ۱۰:۱۶
  • توسط محسن شاطرزاده

* تبلور اراده ملی در ساخت پایتخت جدید برزیل در مدت ۳ سال و نیم توسط ژوسلین کوبیچک رییس جمهور آن کشور - ۱۹۵۹ *

 

محسن شاطرزاده

سفیر اسبق ایران در برزیل

ایده ساخت پایتخت جدید برزیل در منطقه ای در مرکز این کشور در سال ۱۸۹۱ در قانون اساسی گنجانده شد و در سالهای ۱۹۳۴ و ۱۹۴۶ بر آن تاکید شد اما ساخت آن تا سال ۱۹۵۶ تحقق نیافت . پایتخت برزیل تا آن سالها شهر ریودوژانیرو بوده و بحثها و مخالفت‌های زیادی مانع ساخت پایتخت جدید و انتقال آن از ریودوژانیرو به برازیلیا شده بود اما در سال ۱۹۵۶ پس از انتخاب آقای ژوسلین کوبیچک به ریاست جمهوری برزیل ، پس از ۶۰ سال قابلیت تحقق یافت.

 

دکتر ژوسلین کوبیچک، اورولوژیستی که حالا قبای ریاست جمهوری بر تن کرده بود ، در مدت کمتر از ۴ سال جسارتی به خرج داد که کمتر کسی در آن دوران می‌توانست آن را تصور کند و هم اکنون سال‌ها است که به افتخار و یادبود این رییس جمهور جسور و قاطع ، موزه‌ای در مرکز شهر برازیلیا بنا شده که نام این رییس‌جمهور را زنده نگه داشته است.

 

و اما شروع ماجرا به ماه‌های پیش از مبارزات انتخاباتی برای کسب کرسی ریاست جمهوری برزیل در سال ۱۹۵۵ برمی‌گردد. در آن زمان خبرنگاری از ژوسلین کوبیچک که در آن زمان فرماندار ایالت «میناس جرایس» برزیل بود می‌پرسد: «شما پیش‌تر گفته بودید چنانچه به ریاست‌جمهوری برسید، پایتخت را از ریودوژانیرو به شهر دیگری منتقل می‌کنید، آیا همچنان بر گفته خود پافشاری می‌کنید؟» که وی پاسخ می‌دهد «اگر رییس‌جمهور شوم، چنین کاری را به انجام خواهم رساند.» این گفته وی در همان ایام با انتقاد و بعضا تمسخر برخی از افراد کنگره برزیل مواجه می‌شود. این در حالی بود که طرح اولیه انتقال پایتخت برزیل در سال ۱۸۷۹ ارائه شده بود. با این‌حال کسی به استقبال از چنین طرحی نمی‌رفت.

 

کوبیچک سرانجام در انتخابات سال ۱۹۵۶ به عنوان نماینده حزب سوسیال دموکرات برزیل به ریاست‌جمهوری برزیل برگزیده می‌شود و طرح انتقال پایتخت را نیز در ۱۸ آوریل ۱۹۵۶ به تصویب کنگره آن کشور رسانده و به صورت قانون درمی‌آورد. دشت وسیعی و غیر مسکونی در قلب برزیل برای احداث پایتخت جدید انتخاب می‌شود و نام آن را برازیلیا می‌گذارد . در طبقه دوم موزه مخصوص او ، عکسی از ژوسلین کوبیچک به نمایش درآمده که وی بر روی علفزاری ایستاده که ۴ سال بعد پایتخت جدید کشور می‌شود. دشت وسیعی که تا کیلومترها، نشانی از سکنه در آن نیست. آن زمان تنها یک خانواده چادرنشین در حومه شهر برازیلیا ساکن بود؛ اما ژوسلین کوبیچک کاخ ریاست جمهوری خود در شهر بزرگ و مدرن ریودوژانیرو را ترک گفته و در کمتر از دو هفته خانه و دفتر کار کانکسی خود را در دشت بدون سکنه برازیلیا بنا می‌کند و از اکتبر ۱۹۵۶ برنامه ساخت جاده‌ها و ساختمان‌های شهر را آغاز کرده و مدیریت و راهبری و فرماندهی کار احداث پایتخت را شخصا برعهده می‌گیرد.

 

در ابتدا ۲۶ شرکت، متقاضی طراحی و ساخت شهر می‌شوند که در نهایت شخصی به نام «لوسیا کاستا»، رییس یک شرکت مهندسی برنده مناقصه می‌شود. سپس معمار جوان برزیلی به نام «اسکار نیمار» به عنوان معمار اصلی شهر برنده و انتخاب می‌شود. مهندس معماری که هنوز در قید حیات است و لقب معمار اصلی شهر برازیلیا را با خود دارد و آوازه جهانی یافته است. وی ساخت احجام ناودیسی و تاقدیسی اطراف کنگره و ساختمان ریاست‌جمهوری برزیل را بر عهده می‌گیرد و هم اکنون پس از نزدیک به ۶۵ سال هیچ تغییری در شهر مجاز نیست و اگر قرار باشد تغییری در شهر داده شود با نظر؛ مستقیم «اسکار نیمار» آن کار صورت می‌پذیرد طوری که دور برگردان‌های جدید پایتخت که در سال‌های اخیر ساخته شده پس از تایید وی به اجرا درآمده است.

 

کار احداث پایتخت جدید برزیل ابتدا با ۲۵۰۰ نیروی کار آغاز می‌شود که در سال سوم به ۶۵‌هزار نفر می‌رسد. برق از فاصله ۴۵۰ کیلومتری از سد ایالت شمالی به نام «میناس ژرایس» و آب نیز از فاصله ۳۵۰ کیلومتری از ایالت جنوب برازیلیا به نام «گویانیا» تامین می‌شود. بیش از ۲۵۰ ماشین سبک و سنگین بدون وقفه و بطور شبانه روزی به کار احداث پایتخت می‌پردازند . از سوی دیگر بودجه‌ای که برای ساخت پایتخت جدید در کنگره تصویب شد مبلغ یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار بود معادل ۳/۲درصد تولید ناخالص داخلی برزیل در آن زمان بود.

 

در آن ایام ریل آهن عبوری آن منطقه، تنها دسترسی شهر به امکانات حمل و نقل به شمار می‌آمد که بخش اعظم پشتیبانی بر دوش آن قرار داشت. البته در آن روزها به سبب همواری منطقه ، فرودگاهی نیز برای هواپیماهای کوچک ساخته می‌شود. سرانجام در کمتر از چهار سال (۴۱ ماه) از شروع پروژه و در روز ۲۱ آوریل ۱۹۶۰ جشن افتتاحیه پایتخت در شور و هیجان خاصی برگزار می‌شود. نخستین بنا‌هایی که در آن زمان افتتاح می‌شود، کلیسای محله ۳۰۸ و بعد کاخ ریاست جمهوری آلوورادا ( Alvorada ) است. نکته قابل توجه نیز آن است که وی میان سازندگان، مسابقه اتمام پروژه به راه انداخت و به آنان اعلام کرد، نخستین سفارتخانه را شخصا افتتاح می‌کند و سفارت ایران اولین سفارتخانه در برازیلیا بود که توسط ژوسلین کوبیچک گشایش یافت.

 

وی در حاشیه پایتخت دو رودخانه مصنوعی اما زیبا تعبیه می‌کند که به شکل بال‌های گشوده یک پرنده می‌ماند. برخی افراد مطرح می‌کنند که طراحی شهر توسط یک آلمانی صورت گرفته ولی مقامات برزیلی آنها را شایعات می‌دانند و می‌گویند اصلا صحیح نیست؛ ایده اولیه و طرای شهر نیز توسط برزیلی‌ها انجام شده است. گفته می‌شود در حالی که ژوسلین کوبیچک در نظر داشت سمت و سوی شهر را برای مسوولان تشریح کند، دو دست خود را به طرفین باز کرد که این حرکت، شکل صلیب یا دو بال هواپیما را در ذهن طراح تداعی می‌کند و همان تصویر، ایده نخستین پایتخت را رقم می‌زند. امروز طراحی خیابان‌ها و ساختمان‌های دولتی و معماری شهری برازیلیا به عنوان یک نمونه مدرن معماری به ثبت جهانی رسیده و در کلاسهای دانشگاهی تدریس می‌شود .

 

در حال حاضر موقعیت شهر برازیلیا در مرکز برزیل ، نقش مهمی در ارتباطات مناطق شمال و جنوب و توسعه مناطق محروم شمال برزیل دارد. جمعیت برازیلیا بیش از ۴ میلیون نفر و درآمد سرانه آن بیش از ۲۳ هزاردلار است که جزو شهرهای مرفه و مدرن منطقه آمریکای لاتین محسوب می‌شود. یک‌سال پس از افتتاح شهر برازیلیا و انتقال پایتخت از ریودوژانیرو به برازیلیا، دوره ریاست‌جمهوری ژوسلین کوبیچک به اتمام ‌رسید؛ اگرچه پس از آن سه سال نیز سناتور ایالت گویانیا شد. متاسفانه ژوسلین کوبیچک بانی انتقال پایتخت در سال ۱۹۶۴ از سوی حکومت دیکتاتوری - نظامی «ژانیو کوادروز» و پس از آن «ارنستو گایز» تحت تعقیب قرار داده می‌شود؛ طوری که قهرمان ملی برزیل به مدت ۳ سال مجبور به گریز به خارج کشور می‌شود. وی سرانجام تنها چند ماه پس از بازگشت به کشورش در ۲۲ آگوست ۱۹۷۶ در سن ۷۳ سالگی در سانحه رانندگی در مسیر ریودوژانیرو به برازیلیا جان خود را از دست می‌دهد.

 

زندگی ژوسلین کوبیچک

ژوسلین کوبیچک جی اولیویرا در ۱۲ سپتامبر ۱۹۰۲ در خانواده‌ای فقیر در ایالت میناس گرایس برزیل به دنیا آمد. پدر وی که یک فروشنده دوره‌گرد بود در سال ۱۹۰۵ در سن ۳۳ سالگی درگذشت و مادرش جولیا کوبیچک که زنی چک تبار و کولی بود (۱۸۷۳–۱۹۷۳) او را بزرگ کرد. ژوسلین کوبیچک همیشه به عنوان یک دانش‌آموز باهوش شناخته می‌شد. ژوسلین کوبیچک در سال ۱۹۴۰ در سن ۳۸ سالگی شهردار بلوهوریزنته مرکز ایالت میناس جرایس برزیل شد و بناهای زیادی را با کمک معمار جوان و شهیربرزیلی، اسکار نیمار بنا کرد. کوبیچک در سال ۱۹۴۵ برای کنگرهٔ ملی برزیل انتخاب شد و در همان سال به عنوان فرماندار میناس جرایس انتخاب شد. کوبیچک در سال ۱۹۵۶ با شعار ۵۰ سال پیشرفت در ۵ سال به عنوان بیست و یکمین رییس جمهور برزیل انتخاب شد.

حل ناترازی برق با استفاده از ظرفیت بسیج مردمی در کمتر از یک سال
  • ۱۴۰۳/۷/۲۵ - ۲۱:۲۴
  • توسط محسن شاطرزاده

* حل ناترازی برق با استفاده از ظرفیت بسیج مردمی در کمتر از یک سال

یکی از معضلات کشور و دولت ، موضوع ناترازی برق است که بنا بر آمار رسمی بیش از ۱۸ هزار مگاوات کسری و ناترازی در تامین و تولید برق وجود دارد. دولت می تواند با برنامه ریزی مناسب و استفاده از ظرفیت عظیم بسیج مستضعفان به سرعت و در کمتر از یک سال نسبت به احداث حداقل ۱۵ هزار مگاوات در قالب ۱۵۰۰ نیروگاه خورشیدی ۱۰ مگاواتی در کشور نسبت به رفع این ناترازی اقدام کند.

 

ذیلا بصورت اجمالی رئوس این طرح ارائه می‌شود:

۱- انتخاب ۱۵۰۰ مکان و نقطه در سراسر کشور برای احداث نیروگاه خورشیدی

، ۲- اختصاص ۳۰ تا ۶۰ نقطه در هر استان و محول کردن مسئولیت احداث ۳۰ تا ۶۰ نیروگاه ۱۰ مگاواتی خورشیدی به بسیج مستضعفان آن استان ،

۳- عقد قرارداد وزارت نیرو با بسیج مستضعفان به منظور هماهنگی و مدیریت پروژه ۱۵ هزارمگاواتی در سراسر کشور ،

۴- تاسیس شرکتهای مردمی ۱۰ الی ۱۵ نفره به منظور اجرای هر کدام از نیروگاههای ۱۰ مگاواتی ،

۵- عقد قرارداد خرید تضمینی برق تولیدی بین هرکدام از شرکتهای تولید برق ۱۰ مگاواتی با وزارت نیرو با مساعدت و مدیریت بسیج ،

۶- پیش خرید ۲ سال برق تولیدی هرکدام از واحدهای ۱۰ مگاواتی توسط وزارت نیرو و تحویل پنل خورشیدی به ازای آن به هرکدام از شرکتها ،

۷- مساعدت بسیج استانها با همکاری استانداریها در اختصاص زمین به هر کدام از شرکتها جهت احداث نیروگاه خورشیدی ۱۰ مگاواتی ،

۸- احداث نیروگاه خورشیدی ۱۰ مگاواتی در مدت زمانی ۴ تا ۶ ماه ،

۹- بهره برداری از نیروگاه خورشیدی ۱۰ مگاواتی و اتصال آن به شبکه سراسری و فروش برق تولیدی به وزارت نیرو در کمتر از یک سال .

 

چند نکته :

۱- احداث یک نیروگاه خورشیدی ۱۰ مگاواتی حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیارد تومان سرمایه نیاز دارد ،

۲- درآمد سالیانه یک نیروگاه خورشید حدود ۸۰ الی ۱۱۰ میلیارد تومان خواد بود،

۳- وزارت نیرو می‌تواند طی قراردادهایی با شرکتهای تولید کننده پنل ساز داخلی (۱۰ شرکت) تمام ظرفیت تولیدی آنها را خریداری کرده و مابقی نیاز را از شرکتهای چینی بزرگ از طریق فاینانس چینی تامین کند . لازم به ذکر است که هم اکنون اکثر شرکتهای تولید کننده پنل خورشیدی آمریکایی و اروپایی توسط چینی ها خریداری شده و در چین ظرفیت تولید مازاد بر نیاز آن کشور وجود دارد که باعث کاهش شدید قیمت پنل شده است ،

۴- بسیج مستضعفان نقش مدیریت و سازماندهی ۱۵۰۰ شرکت مردمی تولیدی ۱۰ مگاواتی را بر عهده خواهد داشت ،

۵- هر نیروگاه ۱۰ مگاواتی خورشیدی حدود ۱۰ الی ۱۵ شغل ایجاد می‌کند و در مجموع در این پروژه امکان ایجاد ۱۵ هزار تا ۲۳ هزار شغل وجود خواهد داشت .

 

* روشهای تامین مالی پروژه :

۱- اجرای ۱۵ هزارمگاوات نیروگاه خورشیدی نیاز به تامین مالی حدود ۵ الی ۶ میلیارد دلار معادل ۲۵۰ الی ۳۰۰ همت دارد ،

۲- بیش از ۸۰ درصد این هزینه باید بابت پنل پرداخت شود که با درنظر گرفتن خرید پنل از تولیدکنندگان داخلی ، مابقی آن در حدود ۳ الی ۴ میلیارد دلار در صورت خرید متمرکز از چین در قالب فاینانس توسط وزارت نیرو قابل تامین خواهد بود ،

۳- در صورتیکه امکان تامین فاینانس خارجی وجود نداشته باشد این مبلغ در قالب یک پروژه ملی که توسط بخش خصوصی و مردم اجرا می‌شود از صندوق توسعه ملی قابل تامین خواهد بود ،

۴- تشکیل صندوق سرمایه گذاری با سود ثابت ۳۰ تا ۳۵ درصد و فراخوان مردمی برای سرمایه گذاری در صندوق . لازم به یادآوری است که اخیرا در فراخوان شرکت ایران خودرو برای پیش فروش تعداد محدودی خودروی داخلی ، بیش از ۳۰۰ هزار میلیارد تومان ( بیش از ۶ میلیارد دلار) آنهم در مدت زمان محدود چند روزه به حساب ایران خودرو واریز شد و در بانکها مسدود شد . این اتفاق مهم حاکی از وجود حجم عظیم نقدینگی در دست مردم است که اگر یک پروژه با سود بالا و ریسک کم به آنها پیشنهاد شود تمایل به سرمایه گذاری در آن پروژه زیاد می‌شود . نمونه دیگر آن پذیره نویسی در نیروگاه خورشیدی قزوین است که چند ماه پیش برگزار شد و ظرف چند روز کل مبلغ مورد نیاز توسط مردم تامین شد.

۵- تشکیل یک شرکت پروژه برای کل ۱۵ هزار‌مگاوات وتامین منابع مالی ارزی و ریالی و ارائه تسهیلات ریالی و وام پنج تا ۱۰ ساله به هرکدام از شرکتهای ۱۰ مگاواتی.

پیشنهادی برای نقد و بررسی
  • ۱۴۰۳/۷/۲ - ۲۱:۴۹
  • توسط محسن شاطرزاده

* پیشنهادی برای نقد و بررسی

۳۱ شهریور ۱۴۰۳

 

ابتدا میلاد موفورالسرور پیامبر نور و رحمت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) و رییس مکتب جعفری حضرت صادق آل محمد را تبریک و تهنیت عرض میکنم.

مروری بر حوادث و شرایط امروز ایران و جهان نسان میدهد کشورمان در شرایط بسیار حساس و در یک پیچ تاریخی مهم و خطرناک قرار گرفته و همه شیاطین عالم نقابها را به کنار زده و بی‌محابا در مقابل جبهه حق صف‌آرایی کرده‌اند و عبور از این شرایط و نشان دادن توانمندی و کارآمدی نظام اسلامی ، نیازمند دولتی قدرتمند و فرماندهی مقتدر و مسلط و البته الهی است.

 

بررسی روند کشورهای توسعه یافته در جهان نشان میدهد که توسعه با یک مدیریت کلان مقتدر و با مرکزیت واحد و قاطع امکان پذیر است . نمایش دموکراسی و توسعه سیاسی در کشورهای در حال توسعه نه تنها منجر به توسعه نمیشود بلکه مخرب روند توسعه و پیشرفت آن کشورها بوده و باعث ناکارآمدی و هرج و مرج بیشتر میشود.

 

تجربه توسعه در بسیاری از کشورها مانند کره جنوبی ؛ شیلی ؛ اندونزی ؛ برزیل ؛ چین ؛ روسیه ؛ فرانسه (ژنرال شارل دوگل) و حتی آمریکا (ژنرال آیزنهاور) در دوران حاکمیت نظامیان گویای این مطلب است .

 

من مخالف هر گونه دیکتاتوری و استبداد هستم ولی در شرایط اضطرار و اعمال حکم ثانویه قرارداریم و برای پیشرفت و توسعه کشورمان نیازمند آن هستیم تا در یک بازه زمانی حداقل ۱۰ ساله یک دولت متمرکز و مقتدر و با مدیریت جهادی ، حتی با حضور مدیرانی از نیروهای مسلح تحت امر مستقیم ولایت فقیه داشته باشیم تا فرصت اتمام زیر ساختها و پروژه های کلان کشور را داشته و منابع مالی کشور را بهینه مصرف کرده و جلوی سوءاستفاده ها و فسادها را بگیریم تا هم سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم به نظام را افزایش داده و هم کارآمدی نظام اسلامی را در عمل به اثبات برسانیم و امکان تحول و پیشرفت را در کشور فراهم کنیم و خیلی هم نگران دموکراسی و حرف و حدیث خناسان و بدخواهان نباشیم . قطعا حرف و حدیث زیاد خواهد بود و حتی ممکن است نظام را متهم به دیکتاتوری کنند ولی هیچ باکی نباید داشت دیکتاتوری صالحان بسیار بهتر از ناکارآمدی دولتهای غیر همسو با انقلاب و بلبشو و بهم ریختگی و ازبین رفتن شیرازه و قوام مملکت اسلامی و ایجاد تردید در کارآمدی نظام اسلامی است . زمان و فرصت اندک است و باید کاری اساسی کرد هر چند که سخت باشد.

دولت پزشکیان : گذار از دولت اسلامی به دولت سکولار
  • ۱۴۰۳/۶/۲ - ۰۲:۱۰
  • توسط محسن شاطرزاده

دولت پزشکیان : گذار از دولت اسلامی به دولت سکولار

 

محسن شاطرزاده

۳۱ مرداد ۱۴۰۳

 

روی کار آمدن آقای پزشکیان به عنوان رییس‌جمهور اسلامی ایران آنهم پس از دولت شهید رییسی و رای آوردن بی سابقه کابینه پیشنهادی ایشان در مجلس ، پدیده‌ای قابل تامل و بررسی است . این موضوع از جهات مختلفی قابل بررسی است ولی در این یادداشت فقط به یک بعد از ابعاد آن اشاره می‌شود و آنهم پوست اندازی جامعه اسلامی و گذار از دولت اسلامی به دولت سکولار می‌باشد:

۱- نگاهی به هرم جمعیتی ایران در سال ۱۴۰۲ نشان میدهد که اکثریت رای دهندگان با جوانان و متولدین پس از انقلاب است (با حذف ۲۵ میلیون نفر زیر ۱۸ سال که واجد شرایط رای دادن نیستند):

- از ۱۸ ساله تا ۴۰ ساله : ۳۶ میلیون نفر(۵۶٪)

- از ۴۰ ساله ۶۰ ساله : ۲۱ میلیون نفر(۳۲٪)

- بالای ۶۰ ساله : ۸ میلیون نفر (۱۲٪)

بنابراین هرگونه تحلیل رفتار رای دهندگان باید با عنایت به هرم جمعیتی کشور باشد.

 

۲- اگر فرض را بر این بگذاریم که در وفاداری نسل اول و دوم انقلاب به نظام اسلامی هیچ خللی بوجود نیامده باشد و آنها مشارکت بالای ۷۰ درصد در انتخابات داشته باشند به این نتیجه خواهیم رسید که بیشترین غائبین در انتخابات از نسل سوم و چهارم هستند که همه آنها متولدین پس از انقلاب هستند اما رابطه کمتری با انقلاب و ارزشهای انقلابی و اسلامی دارند.

 

۳- واقعیت این است که ذائقه نسل جوان تغییر یافته است . معیارها و حساسیتهای دینی و انقلابی در آنها کم‌رنگ شده است . تفکر مجازی و وابستگی آنها به فضای مجازی و دوری از واقعیتهای اجتماعی در آنها پر رنگ شده است . از نظام ستم پیشه شاهنشاهی هیچ نمی‌دانند . با تاریخ ایران بیگانه هستند. جریانات سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب نزد آنها رنگ باخته است . نسبت به فتنه و سران فتنه خنثی هستند . شیفته و عاشق غرب هستند و دنبال راهی هستند تا عازم دیار غرب شوند . دنبال زندگی لوکس و تفریحات گسترده هستند . دین و دینداری را مزاحم خود می‌دانند . بسیاری از آنها دنبال اباحه گری هستند و حکومت دینی را مزاحم آزادی خود می‌دانند

 

. ۴- در این فضای آشفته اجتماعی ، پزشکیان ظهور پیدا میکند . آشفتگی رییس جمهور محصول آشفتگی و بهم ریختگی جامعه است. پزشکیان اصلا فتنه را قبول ندارد که بخواهد فتنه را معیار انتخاب بداند . پزشکیان سران فتنه را باغی نمیداند بلکه آنها را مرشد خود دانسته و از آنها بیشتر از رهبری تبعیت دارد . پزشکیان معیارهای اسلامی را برای جامعه اسلامی قبول ندارد تا بخواهد دینداری را در جامعه صیانت کند . اعتقاد او به آزادی ، موجب گسترش اباحه گری در جامعه خواهد بود . شعار وفاق او پتک محکمی بر معیارهای انقلاب خواهد بود . در گزینش مدیران کمترین توجه او به معیار دینداری و انقلابی‌گری است . به راحتی با فتنه گران پالوده می‌خورد و باکی از عیان شدن روابطش با آنها ندارد . تبعیتش از رهبری در چارچوب معیارهای خودش است و اگر روزی تحملش تمام شود بر علیه رهبری هم خواهد خروشید کما اینکه در صحن علنی مجلس آنچنان بی‌سابقه از رهبری خرج کرد .

 

۵- پنج سال دیگر به هنگام انتخابات درصد رای دهندگان نسل جدید افزایش یافته و به بالای ۶۰ درصد خواهد رسید . دولت پزشکیان زمینه های دولت سکولار را فراهم کرده و شرایط برای روی کار آمدن دولت سکولار بی‌نقاب فراهم خواهد شد . حتی شورای نگهبان هم ممکن است در تنگنا قرار گیرد و قاعده احراز صلاحیتها را تغییر دهد . اگر از امروز به فکر چاره نباشیم آنروز خیلی دیر است . جامعه اموی پس از ۵۵ سال از حکومت نبوی به جنگ فرزند رسول خدا رفت که علت اصلی آن نداشتن بصیرت خواص بود ، به هوش باشیم آن فاجعه در جامعه اسلامی در زمان کمتر از ۵۰ سال تکرار نشود.

مروری بر حل مسئله ناترازی ها در برنامه هفتم
  • ۱۴۰۳/۴/۳۰ - ۲۲:۲۷
  • توسط محسن شاطرزاده

*مروری بر حل مسئله نا ترازی ها در برنامه هفتم*

 

محسن شاطرزاده

 

* برنامه هفتم : برنامه مسئله محور : توجه دولت به تاکیدات رهبری درخصوص مسئله‌محور بودن برنامه

 

*  فصول و بخش های برنامه لایحه برنامه هفتم توسعه  در قالب ۲۲ فصل و هفت بخش تنظیم شده و نگاه اصلی آن به مشکل کسری بودجه و حل ناترازی های کشور است که مستلزم اصلاح ساختار بودجه است .

 

* ناترازی های مهم :

۱- ناترازی های بخش پولی و بانکی کشور که مستلزم اصلاح نظام بانکی و افزایش اختیارات بانک مرکزی است،

۲-  ناترازی که در حوزه صندوق های بازنشستگی در قالب یک پدیده مخاطره‌آمیز وجود دارد و هرچه زودتر باید آن را تدبیر کرد؛

۳- ناترازی که در حوزه تامین انرژی در کشور وجود دارد  و با توجه به افزایش مصرف سالانه این ناترازی‌ها در حال تشدید شدن است.

 

* کسری یا ناترازی بودجه یک ناترازی مهم و همیشگی در بودجه ایران یک متغیر مهم که میزان انضباط بودجه را نشان می‌دهد، تراز یا کسری عملیاتی بودجه است. اما منظور از این نوع کسری چیست؟ تراز عملیاتی تفاوت درآمدهای جاری دولت (عمدتاً مالیات و تعرفه) و هزینه‌های جاری (شامل حقوق و دستمزد کارکنان دولت و سایر هزینه‌های جاری دستگاه‌ها) است. علت اهمیت این تراز این است که در نظر گرفتن درآمدهای ناپایداری مثل درآمد نفتی که امکان پیش‌بینی دقیق ندارند، برای تأمین هزینه‌های جاری که بدون تردید به صورت مستمر طی سال باید انجام شوند، ریسک بالایی برای عدم تحقق به همراه دارد.

 

* مخارج پنهان ( فرابودجه) اقتصاد ایران دچار ناترازی‌های متعددی است که ناترازی بودجه تازه یکی از آن‌هاست. برای نمونه:

- ناترازی انباشته نظام بانکی در کنار کسری بودجه از جمله عوامل اصلی رشد پایه پولی و تورم است.

- بودجه ناتراز دولت نهایتاً به نظام بانکی و بانک مرکزی منتقل خواهد شد و در نتیجه توان حل سایر ناترازی‌ها را به راحتی نخواهد داشت. 

- بودجه یارانه‌ها که به تبصره ۱۴ بودجه معروف است، در سرجمع بودجه عمومی حساب نمی‌شود و عملاً این بودجه هم ناترازی مختص به خودش را دارد و این کسری منابع برای تأمین یارانه‌ها (که ممکن است مخارجشان کم‌برآوردی هم داشته باشد) به کسری بودجه عمومی اضافه می‌شود.

- دولت باید بدهی‌های گذشته به نظام بانکی و تأمین اجتماعی را که به ناترازی‌های زیاد در آن‌ها دامن زده بپردازد( ۳۰۰ هزار میلیارد تومان در سال ۱۴۰۲)

- ارقام فرابودجه‌ای در سرجمع بودجه لحاظ نمی‌شوند؛ مثلاً در بودجه ۱۴۰۲، ورای سقف نفتی بودجه، ۳ میلیارد یورو برای ستاد کل نیروهای مسلح و ۱.۵ میلیارد یورو برای تعدادی طرح‌های حمایتی در نظر گرفته شده بود تا با نرخ ETS تسعیر شوند.

 

* ناترازی همیشگی بودجه : اولاً بخشی از منابع آن‌ها محقق نمی‌شود،  ثانیاً بخشی از منابع آن‌ها ناپایدار است و جبران هزینه‌های جاری را نمی‌کند و نهایتاً بخش‌های بزرگی از هزینه‌ها هم در این سند منعکس نمی‌شود.

 

* ناترازی بانکها :

- در بانکهای دولتی  ساختار حاکمیت شرکتی مهم‌ترین علت ناترازی است ، -بخش عمده مطالبات بانک‌ها بدهی دولت و دستگاه‌های دولتی است که نقدشوندگی ندارد.

- در بانک خصوصی نیز بخش قابل توجه تسهیلات به شرکت‌های مرتبط خودشان پرداخت می‌شود که این امر ناترازی را تشدید  میکند.

- ضعف نظارت بانک مرکزی : بانک مرکزی قدرت و استقلال لازم برای برخورد با بانک‌های ناتراز نداشته است و انباشت ضعف نظارت بانکی موجب ناترازی شده است. ندری درباره دیگر عوامل مهم ناترازی بانک‌ها اظهار داشت: بخشی از ناترازی بانک‌ها مربوط به خود بانک‌هاست، برای نمونه می‌توان به حاکمیت شرکت‌های دولتی، دسترسی بانک‌ها به منابع بانک مرکزی، نداشتن زیرساخت مناسب برای اعلام ورشکستگی بانک‌ها، سرکوب نرخ بهره اشاره کرد . وی تصریح کرد: یکی از راهکارهای اصلاح ناترازی اصلاح ساختار بودجه و کسری بودجه است و بهترین راه تامین کسری بودجه از طریق نظام بازار و انتشار اوراق است.

 

* راهکار :

- بازنگری هزینه‌ها ی دولت؛

- اصلاح نظام مالیاتی به نفع افراد کم درآمد؛

- حذف حاکمیت شرکت‌های دولتی ؛

- حذف دسترسی آسان بانک‌ها به منابع بانک مرکزی؛

- ایجاد زیرساخت مناسب برای اعلام ورشکستگی بانک‌ها،

- عدم سرکوب نرخ بهره .

- اصلاح ساختار بودجه و کسری بودجه ؛

- مقررات‌زدایی و جایگزینی رقابت با انحصار.

 

* بهترین راه تامین کسری بودجه از طریق نظام بازار و انتشار اوراق است.

* دلایل ناترازی گاز:

 دلیل اول؛ عدم سرمایه‌گذاری در صنایع گاز است. ایران به ۸۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در صنایع گاز و ۲۰ میلیارد دلار در صنایع نفت و پتروشیمی نیاز دارد. در حالی که ایران ۲.۵ برابر آمریکا ذخایر گازی  دارد، ولی یک‌چهارم این کشور تولید دارد.

دلیل دوم ناترازی، مصرف بیش از حد گاز در تمامی بخش‌های کشور است. و دلیل سوم اینکه بهینه‌سازی مصرف نیز انجام نگرفته است. ناترازی گاز تا سال 1420 به بیش از 500 میلیون متر مکعب می‌رسد.

 

* ناترازی بنزین :

- ‌زیان 100 میلیارد دلاری کشور از خودروهای پرمصرف و ناترازی بنزین ؛

- ناترازی بنزین در ایران در سال 1402 به رقم 10 میلیون لیتر در روز رسیده است که سالانه خسارتی 3 میلیارد دلاری به کشور وارد می‌کند؛ معادل درآمد فروش یک ماه نفت ایران ؛

- در حالی که در سال 99 حدود 3 میلیارد دلار بنزین صادر شده است. در واقع افت 6 میلیارد دلاری درآمد ارزی بنزین؛

- با تداوم روند فعلی مصرف، ایران در 10 سال آینده نیازمند سالانه 25 میلیارد دلار واردات بنزین خواهد بود؛ معادل نیمی از ظرفیت صادرات نفت خود.

 

* رویکردهای غیر قیمتی کاهش ناترازی بنزین:

۱- کنترل قاچاق ؛

۲- توسعه ظرفیت صنعت سی ان جی برای کم کردن واردات بنزین و تنوع بخشی به سبد سوخت ؛

۳- پیشنهاد تخصیص یارانه سوخت به افراد و

۴- کاهش تعرفه واردات خودرو برقی .

 

* ناترازی برق: در پیک تابستان امسال، مصرف برق به ۷۳ هزار و ۵۰۰ مگاوات رسید ، در حالی که عملاً تولید حداکثر نیروگاه‌های کشور حدود ۶۱ هزار و ۵۰۰ مگاوات بود، بنابراین در حدود ۱۲ هزار مگاوات ناترازی برق رخ داد سالانه  به این میزان ۵ درصد اضافه میشود.

- منشاء اصلی ناترازی برق در کشور ناترازی های مالی در این صنعت می باشد.

- محدودیت تأمین گاز برای نیروگاه‌ها و محدودیتهای خاص تأمین سوخت مایع ؛

- مضافا چالش خریدهای شرکتهای توزیع برق از بازار عمده فروشی ؛

- وضعیت بدهکاری شرکتهای توزیع و - مطالبات نیروگاه ها از دیگر مشکلات صنعت برق است.

 

* راهکارهای رفع ناترازی برق:

- اصلاح فرآیندهای ساز و کار مالی صنعت برق،

- اصلاح جریان نقدینگی در صنعت برق ؛

- اصلاح نرخ ترانزیت توزیع و انتقال،

- توسعه نیروگاههای تجدید پذیر خصوصا نیروگاههای خورشیدی و بادی.

 

** پیشنهاد اجرای طرح ضربتی ایجاد ۱۰ هزار مگاوات نیروگاه خورشیدی در ۳۲ استان کشور با استفاده از ظرفیت مردمی بسیج در مدت یک سال

 

* ناترازی صندوقها :

- : در حال حاضر منابع صندوق بازنشستگی کشوری تنها ۴ درصد پرداخت حقوق بازنشستگان را پوشش می‌دهد و ۹۶ درصد مابقی را دولت می‌پردازد. 

- عامل اصلی مشکلات صندوق‌ها، وجود شرکت‌های اقماری زیان‌ده، سوء مدیریت و برداشت‌های مختلف از صندوق‌هاست. هر جا کسری شدید بودجه پدید آمده به ناچار از صندوق‌ها برداشت شده است ولی نکته کلیدی اینجاست که بعد از گذشت سال‌ها به جای آنکه اصل و سود باهم بازگردانده شود همان اصل پولی که سال‌ها قبل برداشت شده به صندوق واریز می‌شود و همین مساله یکی از علل اصلی ورشکستگی صندوق‌ها به شمار می‌رود.

-  در دولت دوازدهم ؛ بدهی دولت به صندوق‌های بازنشستگی از ۶۸ هزار میلیارد تومان به ۴۴۸ هزار میلیارد تومان افزایش یافته وابستگی صندوق‌های بازنشستگی به دولت از ۱۲ به ۱۸ درصد رشد کرد.

 

* مهم‌ترین دلایل بحران نظام بیمه اجتماعی کشور:

- ابر چالش پایداری منابع مالی صندوق‌ها؛ - قوانین غیر‌متکی بر محاسبات بیمه‌ای؛

- تحمیل بیمه‌های یارانه‌ای (بدون تأمین منابع آن)؛

-  عدم استقرار نظام چندلایه بیمه‌ای؛

- عدم تناسب بین امید به زندگی و سن بازنشستگی در کشور؛

- روند فزاینده نسبت سالمندی در کشور؛

- تنوع بی‌قواره در قوانین و مقررات بیمه‌ای و خدمات آنها؛

- وجود تبعیض‌های درون یک صندوق و بین صندوق‌های بازنشستگی؛

- سیاستگذاری نادرست در تشویق به اشتغال در مشاغل سخت و زیان‌آور؛

- مخدوش شدن چند جانبه‌گرایی در نظام بازنشستگی؛

 - ضعف در نهاد سیاست‌گذار در حوزه تأمین اجتماعی و مدیریت صندوق‌ها و سرمایه‌گذاری آنها و مداخلات سیاسی در انتصابات و حکمرانی آنها؛

- نوسانات اقتصادی و پیامدهای زیان‌بار آن بر حوزه بیمه‌ای؛

- و عدم توان دولت در ایفای تعهدات و تأدیه بدهی‌ها به صندوق‌های بازنشستگی.

 

* مهمترین اصلاحات پیشنهادی: مهمترین اصلاحات در دو قالب «اصلاحات ساختاری» و «اصلاحات پارامتریک» اعم از :

- تقویت نهاد سیاست‌گذار،

- تقویت یا ایجاد نهاد تخصصی و تنظیم‌گر بیمه‌ای با رویکرد تقویت تنظیم‌گری و چندجانبه‌گرایی،

- اصلاح ساختار و قوانین و مقررات صندوق‌های بازنشستگی مبتنی‌بر استقرار نظام چندلایه بیمه‌ای

- و همچنین اصلاح ساختار بودجه با رویکرد ایفای تعهدات و تأدیه بدهی دولت به صندوق بازنشستگی؛

- افزایش سن بازنشستگی متناسب با سن امید به زندگی به‌صورت تدریجی،

،- اصلاح نحوه محاسبه حقوق بازنشستگی به‌صورت تدریجی،

-تغییر نرخ مشارکت سهم دولت، بیمه‌پرداز و کارفرما در سطوح بالاتر حقوقی با رویکرد افزایش مشارکت فرد مبتنی‌بر استقرار نظام چندلایه بیمه‌ای (بیمه پایه-مازاد-مکمل)،

- تغییر قوانین در جهت دشوار کردن بازنشستگی‌های پیش از موعد،

- پوشش بیمه افراد فاقد پوشش بیمه پایه اجتماعی با مشارکت فرد و از طریق آزمون وسع، - حذف معافیت‌های بیمه‌ای بلا وجه از طریق آزمون وسع،

- و ایجاد زمینه‌های قانونی لازم جهت پوشش بیمه کارفرمایان و شاغلین مشاغل پلتفرم.