- ۱۴۰۴/۷/۵ - ۲۲:۵۴
- توسط محسن شاطرزاده
* گفتگو های بیحاصل : گفتگو برای گفتگو ،
ضرورت انتقال مسئولیت مذاکرات هستهای از وزارت امور خارجه به شورای عالی امنیت ملی
محسن شاطرزاده
۶ مهرماه ۱۴۰۴
این روزها به کرات صحبت از هنر دیپلماسی و گفتگو به میان میآید در صورتیکه واقعیت آن است که دیپلماسی بدون پشتوانه قدرت در میدان ، توهمی بیش نیست . قانون حاکم بر دنیای امروز ، قانون جنگل است و اخلاق و پایبندی به توافق ، عهد و پیمان در آن جایی ندارد . هر کس زور و قدرتش بیشتر است ، ظلم بیشتری می کند . آمریکا رسما در دکترین سیاست خارجی خود اعلام کرده که اخلاق جایگاهی در سیاست خارجی آن کشور ندارد و آنچه مهم است منافع آمریکاست که به هر قیمتی ولو کشتار انسانهای بیگناه و زیر پا گذاشتن عهد و پیمان و توافقات باید تامین شود .
گفتگوهای بیحاصل برجام ، گفتگوهای صلح فلسطین با میانجی گری قطر و مصر و گفتگوهای فریبکارانه ایران و آمریکا در عمان نمونه هایی از گفتگوهای بیحاصل است که صرفا گفتگو برای گفتگو بود و هیچ حاصلی در بر نداشت.
البته گفتگو به عنوان ابزار میتواند و باید به کار آید ولی مهم آن است که به هنگام گفتگو با دشمن شیطان صفتی مثل آمریکا ، نباید به او اعتماد کرده و ضرورت دارد خط فریب و حیله گری او را با کیاست و هوشمندی کشف کرده و با ان مقابله کرد . مصیبت وقتی است که سیاستمداران ما به دشمنی مثل آمریکا اعتماد کرده و در کمال خوش خیالی پنج دور مذاکره انجام میدهند بدون اینکه متوجه خط فریب و نیرنگ دشمن شیطان صفت باشند و کشور را معطل مذاکرات کرده و قبل از دور ششم مذاکرات کشور را با حمله جنایتکارانه دشمن غدار مواجه میکنند و از آن مصیبت بار تر اینکه از این همه دغل بازی و فریب دشمن درس نگرفته و کماکان اصرار بر مذاکره به هر قیمتی و با دادن هر امتیازی دارند ولی باز هم در مذاکرات شکست خورده و منافع ملتی را به بازی گرفته و هزینه های مضاعف به کشور تحمیل میکنند و باز هم از هنر گفتگو و قدرت دیپلماسی سخن می گویند . زهی خیال باطل .
آمریکای ترامپ با شعار صلح از طریق قدرت و با تغییر نام وزارت دفاع آن کشور به وزارت جنگ ، بطور علنی اعلام جنگ در سطح جهان میکند و همه کشورها را زیر سلطه خود میخواهد ولی در همین ایام سیاستمداران ایرانی در نیویورک به گدایی مذاکره با ترامپ و آمریکای ترامپ مشغولند و حتی با کمال افتخار اعلام میکنند که حاضر به ملاقات با ترامپ در قبال رفع تحریمها هستند که با تحقیر ترامپ مواجه شده و ملتی بزرگ را به مذبح شیطان برده و به حقارت میکشانند .
حقیقت آن است که غربگرایان و لیبرالهای کشور آنچنان مرعوب آمریکا و غرب بوده و ذوب در غرب شدهاند که حاضرند منافع ملی و اقتدار ملت را به پای آمریکا و غرب قربانی کنند و بیش از ۲۰ سال کشور را معطل توهمات پوچ خود کرده و باز هم با افتخار از قدرت خود در گفتگوها و هنر دیپلماسی صحبت میکنند و در این موضوع کتاب مینویسند و با هزینه بیت المال کتاب خود را به زبانهای مختلف ترجمه کرده و به رایگان توزیع میکنند ، غافل از آنکه گفتگو بدون پشتوانه قدرت در میدان ، گفتگویی پوچ و بیحاصل و یک سرگرمی دیپلماتیک و صرفا گفتگو برای گفتگو است.
گفتگوهای جاری که از زمان برجام شروع شد ، کشور را در موضع انفعال و ضعف قرار داده و موجب جریتر شدن دشمن و حمله و تجاوز به کشورمان شد . واقعیت امروز جهان نشان میدهد که آمریکا و غرب جز زبان قدرت ، زبان دیگری را نمیفهمد .
صبر و انتظار بس است ، زمان آن فرا رسیده که سیاست خارجی کشور از حالت منفعلانه در آمده و سیاستی هجومی و فعال در قبال آمریکا و غرب در پیش گرفته شود . امروز پرونده هستهای کشور امنیتی شده و نمیتواند سیاسی باشد لذا باید پرونده هستهای کشور هم با نگاه امنیتی دنبال شود و پرونده هسته ای به همراه مسئولیت مذاکرات هستهای از وزارت خارجه منفک شده و به شورایعالی امنیت ملی منتقل شود . وزارت امور خارجه هم به دهها کار برزمین مانده خود بپردازد .