پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۰

دکتر محسن شاطرزاده

مدیرعامل شرکت فن آوران انرژی پاک مجری اولین نیروگاه 100 مگاواتی بادی در شهرستان خواف استان خراسان


عضو هیات علمی ؛ استادیار

English Version

یادداشت هفته - دکتر شاطرزاده

جنگ در منطقه ، افق ایران با توجه به سیاست‌های دوره جدید ترامپ
  • ۱۴۰۳/۸/۲۳ - ۰۱:۱۵
  • توسط محسن شاطرزاده

* جنگ در منطقه، افق ایران ، باتوجه به سیاست های دوره جدید ترامپ   

   محسن شاطرزاده

۲۲ آذر ۱۴۰۳  

 

۱- تفاوت ترامپ دور دوم با ترامپ دور اول :

* دور اول:

- نداشتن هیچگونه تجربه کار اجرایی

- محدودیت در انتخاب وزرا و انتخاب از جریان سنتی و محافظه کار حزب جمهوریخواه : تیلرسون(وزیر خارجه) و جیمز متیس(وزیر دفاع)

- برکناری تعدادی از وزرا پس از ۲ سال به دنبال اختلافات و بروز مشکلات متعدد.

- انتخاب افراد نزدیکتر به خودش در سال سوم : جان‌بولتون(مشاور امنیت ملی) و پمپئو (وزیر خارجه) و زوایه دار شدن آنها با ترامپ.

 

- عدم تسلط بر حزب جمهوری‌خواه و مجلس نمایندگان.

 

*دور دوم :

- داشتن تجربه یک دوره ۴ ساله ریاست جمهوری و اعتماد به نفس بیشتروحل شدن برخی مشکلات

- داشتن اکثریت در سنا و مجلس نمایندگان و دادگاه عالی و تسلط بر حزب جمهوری‌خواه (قدرت مطلقه) .

- نداشتن محدودیت در انتخاب تیم اجرایی و وزرا و انتخاب افراد بله قربانگو و همراه با ترامپ و ضعیف تر از سطح فدرال .

- حاکمیت راست‌های افراطی مذهبی و سیاسی .

- نگاه اسلام ستیزانه و ضد ایرانی تیم اجرایی ترامپ و یکه تازی کلیسای اوانجلیک :

 

* مارکوبیو ، وزیر خارجه جنگ طلب و دارای دیدگاه خصمانه با ایران و چین و کوبا .

 

*الیز استفانیک ۴۰ ساله ، سفیر آمریکا در سازمان ملل و طرفدار دوآتشه اسرائیل و صهیونیست‌ها و بازجوی روسای دانشگاه‌های هاروارد و پنسیلوانیا و ماساچوست در مجلس نمایندگان و دشمن ایران و فلسطین . ‌

 

* پاتل ، رئیس سیا با دیدگاه شدیدا ضد ایرانی که معتقد است ایران حامی اول تروریسم است .

 

*سوزان وایلز ، رئیس دفتر ترامپ و اوانجلیست ضد اسلام .

 

* مایک پالتز ، مشاور امنیت ملی و کهنه سرباز و افسر بازنشسته گارد ملی .

 

* توماس هومن ، سزار مرزی برای انجام بزرگترین عملیات اخراج .

 

۲- دو زاویه نگاه به ترامپ :

۲-۱ : زاویه نگاه مذهبی و ایدئولوژیک و وابستگی به کلیسای انجیلی و مسیحیان صهیونیست .

۲-۲ : زاویه نگاه اقتصادی و تجاری .

 

۲- مسیحیت صهیونیستی یا کلیسای اوانجلیست:

- نص گرا و بنیاد گرای افراطی(فاندامنتالیست) .

- معتقد به ظهور حضرت مسیح (ع) پس از بازگشت یهودیان به سرزمین موعود .

- معتقد به مرحله آخرالزمان و بازگشت مسیح پس از پایتخت شدن بیت المقدس توسط اسرائیل و بازسازی معبد سلیمان .

- نص گرا و تقدیر گرا : آنچه پیش می‌رود صرفا اراده الهی است .

- معتقد به ریاست جمهوری ترامپ برای تحقق پیشگویی‌های خود .

- جنگ غزه را جنگی دینی و فراتر از جنگ بین اسرائیل و حماس می‌دانند .

 

* سناتور لیندسی گراهام ، فرزند کشیش بزرگ اوانجلیست : ما در جنگی دینی قرار داریم ، من طرفدار اسرائیل هستم ، به دفاع از خود برخیزید و سرزمینتان را پاک کنید.

 

۳- ترامپ و ایران :

- اعمال سیاست فشار حداکثری علیه ایران در دور جدید .

- افزایش تحریم‌ها و کاهش فروش نفت و کاهش درامدهای ایران با فشار بر چین (خریدار اصلی نفت و منبع اصلی درآمدهای نفتی ایران) .

- چهار سال طلایی برای تمام کردن کار ایران .

- اگر در این چهار سال نتوانند کار ایران را تمام کنند ، ایران از دست می‌رود و نظم جهانی جدیدی شکل می‌گیرد .

- مرگ قطعی برجام و عدم امکان احیای برجام : صحبت‌های مقامات ایرانی در مورد احیا برجام و صحبت‌های کودکانه برای تبریک به ترامپ وهن کشور است و علامت ضعف و سستی کشور و جری‌تر شدن ترامپ است .

- بازسازی و تشکیل مجدد گروه اقدام ایران متشکل از چهره های حقیقی و حقوقی ضد ایرانی و ارتقای فعالیتهای ضد ایرانی (Iran Action Group)

 

* نیاز جدی ایران به تشکیل گروه اقدام برای هماهنگی و مقابله با سیاست‌های خصمانه آمریکا و ترامپ و تدوین Action Plan .

- احتمال فعال کردن مکانیزم ماشه : باید با ایجاد انسجام داخلی ، فکری برای خنثی کردن مکانیزم ماشه تا سال آینده کرد.

 

* تحلیل شورای آتلانتیک : دولت جدید ترامپ ، احتمالا در موقعیتی نخواهد بود که برای یک سیاست فشرده ضد ایران ، شبکه متحدانش را بطور کامل دوباره احیا کند بخصوص وقتی این سیاست یک هدف مشخص برای رسیدن به توافقی همه جانبه با ایران دنبال نکند.

 

۴- ترامپ و فلسطین:

 

* اقدامات ترامپ در دور اول :

الف -اقدامات جدی برای نابودی فلسطین .

ب - به رسمیت شناختن بیت‌المقدس به عنوان پایتخت اسراییل .

ج - انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس .

د - بستن دفتر سازمان آزادی‌بخش فلسطین در واشینگتن .

و- اجازه به اسرائیل برای الحاق جولان به سرزمین‌های اشغالی .

ز - نهایی کردن پیمان ابراهیم .

ح- ترور حاج قاسم سلیمانی .

ط - تقویت ایده تبدیل اسرائیل به قدرت بزرگ منطقه و دروازه ورود تجاری آمریکا .

 

*  پیش بینی اقدامات ترامپ در دور دوم :

- اجرای سیاست‌های شدیدا حامی اسراییل .

-  اقدامات جدی برای نابودی و دفن فلسطین : ترامپ دو راه بیشتر ندارد یا نابودی فلسطین یا توقف جنگ .

-احیای پیمان آبراهام .

- استفاده از فرصت طلایی دوماهه تا ۱۰ ژانویه برای ضربات کاری به ایران و لبنان و فلسطین .

 

* دیوید فریدمن در کتاب "دولت یهودی واحد ، آخرین امید و بهترین راه حل برای درگیری اسرائیلی- فلسطینی" مطرح میکند:

- الحاق کرانه باختری و نوار غزه به اسرائیل و خفه کردن صدای فلسطینی ها

. - از بین بردن راهکار دو دولتی .

- تمرکز بر برپایی دولت واحد اشغالگراز نهر تا بحر

- از بین بردن دولت لیبرال سکولار و دموکرات یهودی و بر باد دادن رویای ۷۶ ساله‌ صهیونیست‌ها: در نتیجه نابودی اسراییل:

- سرنوشت جنگ در دست مردم فلسطین و منطقه است و ترامپ با اقدامات افراطی خود رؤیای صهیونیزم را بر باد می‌دهد.

- آمریکا در خاورمیانه جنگ تمام عیار نمی‌خواهد ولی صلح تمام عیار هم نمی خواهد بلکه یک جنگ کنترل شده و یک صلح کنترل شده .

-  ترامپ نه می‌تواند و نه می‌خواهدجنگ را تمام کند.

- نتانیاهو بر سر دوراهی قرار دارد : یا باید با شرکای راست افراطی‌اش در دولت اسرائیل درافتد یا با یک ترامپ غیرقابل پیش بینی مواجه شود که تحت فشار ممکن است شاهد رفتار دیگری از او باشد و او را همراهی نکند

تبلور اراده ملی در ساخت پایتخت جدید برزسال و نیم توسط
  • ۱۴۰۳/۸/۲۱ - ۰۰:۳۸
  • توسط محسن شاطرزاده

* تبلور اراده ملی در ساخت پایتخت جدید برزیل در مدت ۳ سال و نیم توسط ژوسلین کوبیچک رییس جمهور آن کشور - ۱۹۵۹ *

 

محسن شاطرزاده

سفیر اسبق ایران در برزیل

ایده ساخت پایتخت جدید برزیل در منطقه ای در مرکز این کشور در سال ۱۸۹۱ در قانون اساسی گنجانده شد و در سالهای ۱۹۳۴ و ۱۹۴۶ بر آن تاکید شد اما ساخت آن تا سال ۱۹۵۶ تحقق نیافت . پایتخت برزیل تا آن سالها شهر ریودوژانیرو بوده و بحثها و مخالفت‌های زیادی مانع ساخت پایتخت جدید و انتقال آن از ریودوژانیرو به برازیلیا شده بود اما در سال ۱۹۵۶ پس از انتخاب آقای ژوسلین کوبیچک به ریاست جمهوری برزیل ، پس از ۶۰ سال قابلیت تحقق یافت.

 

دکتر ژوسلین کوبیچک، اورولوژیستی که حالا قبای ریاست جمهوری بر تن کرده بود ، در مدت کمتر از ۴ سال جسارتی به خرج داد که کمتر کسی در آن دوران می‌توانست آن را تصور کند و هم اکنون سال‌ها است که به افتخار و یادبود این رییس جمهور جسور و قاطع ، موزه‌ای در مرکز شهر برازیلیا بنا شده که نام این رییس‌جمهور را زنده نگه داشته است.

 

و اما شروع ماجرا به ماه‌های پیش از مبارزات انتخاباتی برای کسب کرسی ریاست جمهوری برزیل در سال ۱۹۵۵ برمی‌گردد. در آن زمان خبرنگاری از ژوسلین کوبیچک که در آن زمان فرماندار ایالت «میناس جرایس» برزیل بود می‌پرسد: «شما پیش‌تر گفته بودید چنانچه به ریاست‌جمهوری برسید، پایتخت را از ریودوژانیرو به شهر دیگری منتقل می‌کنید، آیا همچنان بر گفته خود پافشاری می‌کنید؟» که وی پاسخ می‌دهد «اگر رییس‌جمهور شوم، چنین کاری را به انجام خواهم رساند.» این گفته وی در همان ایام با انتقاد و بعضا تمسخر برخی از افراد کنگره برزیل مواجه می‌شود. این در حالی بود که طرح اولیه انتقال پایتخت برزیل در سال ۱۸۷۹ ارائه شده بود. با این‌حال کسی به استقبال از چنین طرحی نمی‌رفت.

 

کوبیچک سرانجام در انتخابات سال ۱۹۵۶ به عنوان نماینده حزب سوسیال دموکرات برزیل به ریاست‌جمهوری برزیل برگزیده می‌شود و طرح انتقال پایتخت را نیز در ۱۸ آوریل ۱۹۵۶ به تصویب کنگره آن کشور رسانده و به صورت قانون درمی‌آورد. دشت وسیعی و غیر مسکونی در قلب برزیل برای احداث پایتخت جدید انتخاب می‌شود و نام آن را برازیلیا می‌گذارد . در طبقه دوم موزه مخصوص او ، عکسی از ژوسلین کوبیچک به نمایش درآمده که وی بر روی علفزاری ایستاده که ۴ سال بعد پایتخت جدید کشور می‌شود. دشت وسیعی که تا کیلومترها، نشانی از سکنه در آن نیست. آن زمان تنها یک خانواده چادرنشین در حومه شهر برازیلیا ساکن بود؛ اما ژوسلین کوبیچک کاخ ریاست جمهوری خود در شهر بزرگ و مدرن ریودوژانیرو را ترک گفته و در کمتر از دو هفته خانه و دفتر کار کانکسی خود را در دشت بدون سکنه برازیلیا بنا می‌کند و از اکتبر ۱۹۵۶ برنامه ساخت جاده‌ها و ساختمان‌های شهر را آغاز کرده و مدیریت و راهبری و فرماندهی کار احداث پایتخت را شخصا برعهده می‌گیرد.

 

در ابتدا ۲۶ شرکت، متقاضی طراحی و ساخت شهر می‌شوند که در نهایت شخصی به نام «لوسیا کاستا»، رییس یک شرکت مهندسی برنده مناقصه می‌شود. سپس معمار جوان برزیلی به نام «اسکار نیمار» به عنوان معمار اصلی شهر برنده و انتخاب می‌شود. مهندس معماری که هنوز در قید حیات است و لقب معمار اصلی شهر برازیلیا را با خود دارد و آوازه جهانی یافته است. وی ساخت احجام ناودیسی و تاقدیسی اطراف کنگره و ساختمان ریاست‌جمهوری برزیل را بر عهده می‌گیرد و هم اکنون پس از نزدیک به ۶۵ سال هیچ تغییری در شهر مجاز نیست و اگر قرار باشد تغییری در شهر داده شود با نظر؛ مستقیم «اسکار نیمار» آن کار صورت می‌پذیرد طوری که دور برگردان‌های جدید پایتخت که در سال‌های اخیر ساخته شده پس از تایید وی به اجرا درآمده است.

 

کار احداث پایتخت جدید برزیل ابتدا با ۲۵۰۰ نیروی کار آغاز می‌شود که در سال سوم به ۶۵‌هزار نفر می‌رسد. برق از فاصله ۴۵۰ کیلومتری از سد ایالت شمالی به نام «میناس ژرایس» و آب نیز از فاصله ۳۵۰ کیلومتری از ایالت جنوب برازیلیا به نام «گویانیا» تامین می‌شود. بیش از ۲۵۰ ماشین سبک و سنگین بدون وقفه و بطور شبانه روزی به کار احداث پایتخت می‌پردازند . از سوی دیگر بودجه‌ای که برای ساخت پایتخت جدید در کنگره تصویب شد مبلغ یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار بود معادل ۳/۲درصد تولید ناخالص داخلی برزیل در آن زمان بود.

 

در آن ایام ریل آهن عبوری آن منطقه، تنها دسترسی شهر به امکانات حمل و نقل به شمار می‌آمد که بخش اعظم پشتیبانی بر دوش آن قرار داشت. البته در آن روزها به سبب همواری منطقه ، فرودگاهی نیز برای هواپیماهای کوچک ساخته می‌شود. سرانجام در کمتر از چهار سال (۴۱ ماه) از شروع پروژه و در روز ۲۱ آوریل ۱۹۶۰ جشن افتتاحیه پایتخت در شور و هیجان خاصی برگزار می‌شود. نخستین بنا‌هایی که در آن زمان افتتاح می‌شود، کلیسای محله ۳۰۸ و بعد کاخ ریاست جمهوری آلوورادا ( Alvorada ) است. نکته قابل توجه نیز آن است که وی میان سازندگان، مسابقه اتمام پروژه به راه انداخت و به آنان اعلام کرد، نخستین سفارتخانه را شخصا افتتاح می‌کند و سفارت ایران اولین سفارتخانه در برازیلیا بود که توسط ژوسلین کوبیچک گشایش یافت.

 

وی در حاشیه پایتخت دو رودخانه مصنوعی اما زیبا تعبیه می‌کند که به شکل بال‌های گشوده یک پرنده می‌ماند. برخی افراد مطرح می‌کنند که طراحی شهر توسط یک آلمانی صورت گرفته ولی مقامات برزیلی آنها را شایعات می‌دانند و می‌گویند اصلا صحیح نیست؛ ایده اولیه و طرای شهر نیز توسط برزیلی‌ها انجام شده است. گفته می‌شود در حالی که ژوسلین کوبیچک در نظر داشت سمت و سوی شهر را برای مسوولان تشریح کند، دو دست خود را به طرفین باز کرد که این حرکت، شکل صلیب یا دو بال هواپیما را در ذهن طراح تداعی می‌کند و همان تصویر، ایده نخستین پایتخت را رقم می‌زند. امروز طراحی خیابان‌ها و ساختمان‌های دولتی و معماری شهری برازیلیا به عنوان یک نمونه مدرن معماری به ثبت جهانی رسیده و در کلاسهای دانشگاهی تدریس می‌شود .

 

در حال حاضر موقعیت شهر برازیلیا در مرکز برزیل ، نقش مهمی در ارتباطات مناطق شمال و جنوب و توسعه مناطق محروم شمال برزیل دارد. جمعیت برازیلیا بیش از ۴ میلیون نفر و درآمد سرانه آن بیش از ۲۳ هزاردلار است که جزو شهرهای مرفه و مدرن منطقه آمریکای لاتین محسوب می‌شود. یک‌سال پس از افتتاح شهر برازیلیا و انتقال پایتخت از ریودوژانیرو به برازیلیا، دوره ریاست‌جمهوری ژوسلین کوبیچک به اتمام ‌رسید؛ اگرچه پس از آن سه سال نیز سناتور ایالت گویانیا شد. متاسفانه ژوسلین کوبیچک بانی انتقال پایتخت در سال ۱۹۶۴ از سوی حکومت دیکتاتوری - نظامی «ژانیو کوادروز» و پس از آن «ارنستو گایز» تحت تعقیب قرار داده می‌شود؛ طوری که قهرمان ملی برزیل به مدت ۳ سال مجبور به گریز به خارج کشور می‌شود. وی سرانجام تنها چند ماه پس از بازگشت به کشورش در ۲۲ آگوست ۱۹۷۶ در سن ۷۳ سالگی در سانحه رانندگی در مسیر ریودوژانیرو به برازیلیا جان خود را از دست می‌دهد.

 

زندگی ژوسلین کوبیچک

ژوسلین کوبیچک جی اولیویرا در ۱۲ سپتامبر ۱۹۰۲ در خانواده‌ای فقیر در ایالت میناس گرایس برزیل به دنیا آمد. پدر وی که یک فروشنده دوره‌گرد بود در سال ۱۹۰۵ در سن ۳۳ سالگی درگذشت و مادرش جولیا کوبیچک که زنی چک تبار و کولی بود (۱۸۷۳–۱۹۷۳) او را بزرگ کرد. ژوسلین کوبیچک همیشه به عنوان یک دانش‌آموز باهوش شناخته می‌شد. ژوسلین کوبیچک در سال ۱۹۴۰ در سن ۳۸ سالگی شهردار بلوهوریزنته مرکز ایالت میناس جرایس برزیل شد و بناهای زیادی را با کمک معمار جوان و شهیربرزیلی، اسکار نیمار بنا کرد. کوبیچک در سال ۱۹۴۵ برای کنگرهٔ ملی برزیل انتخاب شد و در همان سال به عنوان فرماندار میناس جرایس انتخاب شد. کوبیچک در سال ۱۹۵۶ با شعار ۵۰ سال پیشرفت در ۵ سال به عنوان بیست و یکمین رییس جمهور برزیل انتخاب شد.

حل ناترازی برق با استفاده از ظرفیت بسیج مردمی در کمتر از یک سال
  • ۱۴۰۳/۷/۲۵ - ۲۱:۲۴
  • توسط محسن شاطرزاده

* حل ناترازی برق با استفاده از ظرفیت بسیج مردمی در کمتر از یک سال

یکی از معضلات کشور و دولت ، موضوع ناترازی برق است که بنا بر آمار رسمی بیش از ۱۸ هزار مگاوات کسری و ناترازی در تامین و تولید برق وجود دارد. دولت می تواند با برنامه ریزی مناسب و استفاده از ظرفیت عظیم بسیج مستضعفان به سرعت و در کمتر از یک سال نسبت به احداث حداقل ۱۵ هزار مگاوات در قالب ۱۵۰۰ نیروگاه خورشیدی ۱۰ مگاواتی در کشور نسبت به رفع این ناترازی اقدام کند.

 

ذیلا بصورت اجمالی رئوس این طرح ارائه می‌شود:

۱- انتخاب ۱۵۰۰ مکان و نقطه در سراسر کشور برای احداث نیروگاه خورشیدی

، ۲- اختصاص ۳۰ تا ۶۰ نقطه در هر استان و محول کردن مسئولیت احداث ۳۰ تا ۶۰ نیروگاه ۱۰ مگاواتی خورشیدی به بسیج مستضعفان آن استان ،

۳- عقد قرارداد وزارت نیرو با بسیج مستضعفان به منظور هماهنگی و مدیریت پروژه ۱۵ هزارمگاواتی در سراسر کشور ،

۴- تاسیس شرکتهای مردمی ۱۰ الی ۱۵ نفره به منظور اجرای هر کدام از نیروگاههای ۱۰ مگاواتی ،

۵- عقد قرارداد خرید تضمینی برق تولیدی بین هرکدام از شرکتهای تولید برق ۱۰ مگاواتی با وزارت نیرو با مساعدت و مدیریت بسیج ،

۶- پیش خرید ۲ سال برق تولیدی هرکدام از واحدهای ۱۰ مگاواتی توسط وزارت نیرو و تحویل پنل خورشیدی به ازای آن به هرکدام از شرکتها ،

۷- مساعدت بسیج استانها با همکاری استانداریها در اختصاص زمین به هر کدام از شرکتها جهت احداث نیروگاه خورشیدی ۱۰ مگاواتی ،

۸- احداث نیروگاه خورشیدی ۱۰ مگاواتی در مدت زمانی ۴ تا ۶ ماه ،

۹- بهره برداری از نیروگاه خورشیدی ۱۰ مگاواتی و اتصال آن به شبکه سراسری و فروش برق تولیدی به وزارت نیرو در کمتر از یک سال .

 

چند نکته :

۱- احداث یک نیروگاه خورشیدی ۱۰ مگاواتی حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیارد تومان سرمایه نیاز دارد ،

۲- درآمد سالیانه یک نیروگاه خورشید حدود ۸۰ الی ۱۱۰ میلیارد تومان خواد بود،

۳- وزارت نیرو می‌تواند طی قراردادهایی با شرکتهای تولید کننده پنل ساز داخلی (۱۰ شرکت) تمام ظرفیت تولیدی آنها را خریداری کرده و مابقی نیاز را از شرکتهای چینی بزرگ از طریق فاینانس چینی تامین کند . لازم به ذکر است که هم اکنون اکثر شرکتهای تولید کننده پنل خورشیدی آمریکایی و اروپایی توسط چینی ها خریداری شده و در چین ظرفیت تولید مازاد بر نیاز آن کشور وجود دارد که باعث کاهش شدید قیمت پنل شده است ،

۴- بسیج مستضعفان نقش مدیریت و سازماندهی ۱۵۰۰ شرکت مردمی تولیدی ۱۰ مگاواتی را بر عهده خواهد داشت ،

۵- هر نیروگاه ۱۰ مگاواتی خورشیدی حدود ۱۰ الی ۱۵ شغل ایجاد می‌کند و در مجموع در این پروژه امکان ایجاد ۱۵ هزار تا ۲۳ هزار شغل وجود خواهد داشت .

 

* روشهای تامین مالی پروژه :

۱- اجرای ۱۵ هزارمگاوات نیروگاه خورشیدی نیاز به تامین مالی حدود ۵ الی ۶ میلیارد دلار معادل ۲۵۰ الی ۳۰۰ همت دارد ،

۲- بیش از ۸۰ درصد این هزینه باید بابت پنل پرداخت شود که با درنظر گرفتن خرید پنل از تولیدکنندگان داخلی ، مابقی آن در حدود ۳ الی ۴ میلیارد دلار در صورت خرید متمرکز از چین در قالب فاینانس توسط وزارت نیرو قابل تامین خواهد بود ،

۳- در صورتیکه امکان تامین فاینانس خارجی وجود نداشته باشد این مبلغ در قالب یک پروژه ملی که توسط بخش خصوصی و مردم اجرا می‌شود از صندوق توسعه ملی قابل تامین خواهد بود ،

۴- تشکیل صندوق سرمایه گذاری با سود ثابت ۳۰ تا ۳۵ درصد و فراخوان مردمی برای سرمایه گذاری در صندوق . لازم به یادآوری است که اخیرا در فراخوان شرکت ایران خودرو برای پیش فروش تعداد محدودی خودروی داخلی ، بیش از ۳۰۰ هزار میلیارد تومان ( بیش از ۶ میلیارد دلار) آنهم در مدت زمان محدود چند روزه به حساب ایران خودرو واریز شد و در بانکها مسدود شد . این اتفاق مهم حاکی از وجود حجم عظیم نقدینگی در دست مردم است که اگر یک پروژه با سود بالا و ریسک کم به آنها پیشنهاد شود تمایل به سرمایه گذاری در آن پروژه زیاد می‌شود . نمونه دیگر آن پذیره نویسی در نیروگاه خورشیدی قزوین است که چند ماه پیش برگزار شد و ظرف چند روز کل مبلغ مورد نیاز توسط مردم تامین شد.

۵- تشکیل یک شرکت پروژه برای کل ۱۵ هزار‌مگاوات وتامین منابع مالی ارزی و ریالی و ارائه تسهیلات ریالی و وام پنج تا ۱۰ ساله به هرکدام از شرکتهای ۱۰ مگاواتی.

پیشنهادی برای نقد و بررسی
  • ۱۴۰۳/۷/۲ - ۲۱:۴۹
  • توسط محسن شاطرزاده

* پیشنهادی برای نقد و بررسی

۳۱ شهریور ۱۴۰۳

 

ابتدا میلاد موفورالسرور پیامبر نور و رحمت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) و رییس مکتب جعفری حضرت صادق آل محمد را تبریک و تهنیت عرض میکنم.

مروری بر حوادث و شرایط امروز ایران و جهان نسان میدهد کشورمان در شرایط بسیار حساس و در یک پیچ تاریخی مهم و خطرناک قرار گرفته و همه شیاطین عالم نقابها را به کنار زده و بی‌محابا در مقابل جبهه حق صف‌آرایی کرده‌اند و عبور از این شرایط و نشان دادن توانمندی و کارآمدی نظام اسلامی ، نیازمند دولتی قدرتمند و فرماندهی مقتدر و مسلط و البته الهی است.

 

بررسی روند کشورهای توسعه یافته در جهان نشان میدهد که توسعه با یک مدیریت کلان مقتدر و با مرکزیت واحد و قاطع امکان پذیر است . نمایش دموکراسی و توسعه سیاسی در کشورهای در حال توسعه نه تنها منجر به توسعه نمیشود بلکه مخرب روند توسعه و پیشرفت آن کشورها بوده و باعث ناکارآمدی و هرج و مرج بیشتر میشود.

 

تجربه توسعه در بسیاری از کشورها مانند کره جنوبی ؛ شیلی ؛ اندونزی ؛ برزیل ؛ چین ؛ روسیه ؛ فرانسه (ژنرال شارل دوگل) و حتی آمریکا (ژنرال آیزنهاور) در دوران حاکمیت نظامیان گویای این مطلب است .

 

من مخالف هر گونه دیکتاتوری و استبداد هستم ولی در شرایط اضطرار و اعمال حکم ثانویه قرارداریم و برای پیشرفت و توسعه کشورمان نیازمند آن هستیم تا در یک بازه زمانی حداقل ۱۰ ساله یک دولت متمرکز و مقتدر و با مدیریت جهادی ، حتی با حضور مدیرانی از نیروهای مسلح تحت امر مستقیم ولایت فقیه داشته باشیم تا فرصت اتمام زیر ساختها و پروژه های کلان کشور را داشته و منابع مالی کشور را بهینه مصرف کرده و جلوی سوءاستفاده ها و فسادها را بگیریم تا هم سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم به نظام را افزایش داده و هم کارآمدی نظام اسلامی را در عمل به اثبات برسانیم و امکان تحول و پیشرفت را در کشور فراهم کنیم و خیلی هم نگران دموکراسی و حرف و حدیث خناسان و بدخواهان نباشیم . قطعا حرف و حدیث زیاد خواهد بود و حتی ممکن است نظام را متهم به دیکتاتوری کنند ولی هیچ باکی نباید داشت دیکتاتوری صالحان بسیار بهتر از ناکارآمدی دولتهای غیر همسو با انقلاب و بلبشو و بهم ریختگی و ازبین رفتن شیرازه و قوام مملکت اسلامی و ایجاد تردید در کارآمدی نظام اسلامی است . زمان و فرصت اندک است و باید کاری اساسی کرد هر چند که سخت باشد.

دولت پزشکیان : گذار از دولت اسلامی به دولت سکولار
  • ۱۴۰۳/۶/۲ - ۰۲:۱۰
  • توسط محسن شاطرزاده

دولت پزشکیان : گذار از دولت اسلامی به دولت سکولار

 

محسن شاطرزاده

۳۱ مرداد ۱۴۰۳

 

روی کار آمدن آقای پزشکیان به عنوان رییس‌جمهور اسلامی ایران آنهم پس از دولت شهید رییسی و رای آوردن بی سابقه کابینه پیشنهادی ایشان در مجلس ، پدیده‌ای قابل تامل و بررسی است . این موضوع از جهات مختلفی قابل بررسی است ولی در این یادداشت فقط به یک بعد از ابعاد آن اشاره می‌شود و آنهم پوست اندازی جامعه اسلامی و گذار از دولت اسلامی به دولت سکولار می‌باشد:

۱- نگاهی به هرم جمعیتی ایران در سال ۱۴۰۲ نشان میدهد که اکثریت رای دهندگان با جوانان و متولدین پس از انقلاب است (با حذف ۲۵ میلیون نفر زیر ۱۸ سال که واجد شرایط رای دادن نیستند):

- از ۱۸ ساله تا ۴۰ ساله : ۳۶ میلیون نفر(۵۶٪)

- از ۴۰ ساله ۶۰ ساله : ۲۱ میلیون نفر(۳۲٪)

- بالای ۶۰ ساله : ۸ میلیون نفر (۱۲٪)

بنابراین هرگونه تحلیل رفتار رای دهندگان باید با عنایت به هرم جمعیتی کشور باشد.

 

۲- اگر فرض را بر این بگذاریم که در وفاداری نسل اول و دوم انقلاب به نظام اسلامی هیچ خللی بوجود نیامده باشد و آنها مشارکت بالای ۷۰ درصد در انتخابات داشته باشند به این نتیجه خواهیم رسید که بیشترین غائبین در انتخابات از نسل سوم و چهارم هستند که همه آنها متولدین پس از انقلاب هستند اما رابطه کمتری با انقلاب و ارزشهای انقلابی و اسلامی دارند.

 

۳- واقعیت این است که ذائقه نسل جوان تغییر یافته است . معیارها و حساسیتهای دینی و انقلابی در آنها کم‌رنگ شده است . تفکر مجازی و وابستگی آنها به فضای مجازی و دوری از واقعیتهای اجتماعی در آنها پر رنگ شده است . از نظام ستم پیشه شاهنشاهی هیچ نمی‌دانند . با تاریخ ایران بیگانه هستند. جریانات سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب نزد آنها رنگ باخته است . نسبت به فتنه و سران فتنه خنثی هستند . شیفته و عاشق غرب هستند و دنبال راهی هستند تا عازم دیار غرب شوند . دنبال زندگی لوکس و تفریحات گسترده هستند . دین و دینداری را مزاحم خود می‌دانند . بسیاری از آنها دنبال اباحه گری هستند و حکومت دینی را مزاحم آزادی خود می‌دانند

 

. ۴- در این فضای آشفته اجتماعی ، پزشکیان ظهور پیدا میکند . آشفتگی رییس جمهور محصول آشفتگی و بهم ریختگی جامعه است. پزشکیان اصلا فتنه را قبول ندارد که بخواهد فتنه را معیار انتخاب بداند . پزشکیان سران فتنه را باغی نمیداند بلکه آنها را مرشد خود دانسته و از آنها بیشتر از رهبری تبعیت دارد . پزشکیان معیارهای اسلامی را برای جامعه اسلامی قبول ندارد تا بخواهد دینداری را در جامعه صیانت کند . اعتقاد او به آزادی ، موجب گسترش اباحه گری در جامعه خواهد بود . شعار وفاق او پتک محکمی بر معیارهای انقلاب خواهد بود . در گزینش مدیران کمترین توجه او به معیار دینداری و انقلابی‌گری است . به راحتی با فتنه گران پالوده می‌خورد و باکی از عیان شدن روابطش با آنها ندارد . تبعیتش از رهبری در چارچوب معیارهای خودش است و اگر روزی تحملش تمام شود بر علیه رهبری هم خواهد خروشید کما اینکه در صحن علنی مجلس آنچنان بی‌سابقه از رهبری خرج کرد .

 

۵- پنج سال دیگر به هنگام انتخابات درصد رای دهندگان نسل جدید افزایش یافته و به بالای ۶۰ درصد خواهد رسید . دولت پزشکیان زمینه های دولت سکولار را فراهم کرده و شرایط برای روی کار آمدن دولت سکولار بی‌نقاب فراهم خواهد شد . حتی شورای نگهبان هم ممکن است در تنگنا قرار گیرد و قاعده احراز صلاحیتها را تغییر دهد . اگر از امروز به فکر چاره نباشیم آنروز خیلی دیر است . جامعه اموی پس از ۵۵ سال از حکومت نبوی به جنگ فرزند رسول خدا رفت که علت اصلی آن نداشتن بصیرت خواص بود ، به هوش باشیم آن فاجعه در جامعه اسلامی در زمان کمتر از ۵۰ سال تکرار نشود.

مروری بر حل مسئله ناترازی ها در برنامه هفتم
  • ۱۴۰۳/۴/۳۰ - ۲۲:۲۷
  • توسط محسن شاطرزاده

*مروری بر حل مسئله نا ترازی ها در برنامه هفتم*

 

محسن شاطرزاده

 

* برنامه هفتم : برنامه مسئله محور : توجه دولت به تاکیدات رهبری درخصوص مسئله‌محور بودن برنامه

 

*  فصول و بخش های برنامه لایحه برنامه هفتم توسعه  در قالب ۲۲ فصل و هفت بخش تنظیم شده و نگاه اصلی آن به مشکل کسری بودجه و حل ناترازی های کشور است که مستلزم اصلاح ساختار بودجه است .

 

* ناترازی های مهم :

۱- ناترازی های بخش پولی و بانکی کشور که مستلزم اصلاح نظام بانکی و افزایش اختیارات بانک مرکزی است،

۲-  ناترازی که در حوزه صندوق های بازنشستگی در قالب یک پدیده مخاطره‌آمیز وجود دارد و هرچه زودتر باید آن را تدبیر کرد؛

۳- ناترازی که در حوزه تامین انرژی در کشور وجود دارد  و با توجه به افزایش مصرف سالانه این ناترازی‌ها در حال تشدید شدن است.

 

* کسری یا ناترازی بودجه یک ناترازی مهم و همیشگی در بودجه ایران یک متغیر مهم که میزان انضباط بودجه را نشان می‌دهد، تراز یا کسری عملیاتی بودجه است. اما منظور از این نوع کسری چیست؟ تراز عملیاتی تفاوت درآمدهای جاری دولت (عمدتاً مالیات و تعرفه) و هزینه‌های جاری (شامل حقوق و دستمزد کارکنان دولت و سایر هزینه‌های جاری دستگاه‌ها) است. علت اهمیت این تراز این است که در نظر گرفتن درآمدهای ناپایداری مثل درآمد نفتی که امکان پیش‌بینی دقیق ندارند، برای تأمین هزینه‌های جاری که بدون تردید به صورت مستمر طی سال باید انجام شوند، ریسک بالایی برای عدم تحقق به همراه دارد.

 

* مخارج پنهان ( فرابودجه) اقتصاد ایران دچار ناترازی‌های متعددی است که ناترازی بودجه تازه یکی از آن‌هاست. برای نمونه:

- ناترازی انباشته نظام بانکی در کنار کسری بودجه از جمله عوامل اصلی رشد پایه پولی و تورم است.

- بودجه ناتراز دولت نهایتاً به نظام بانکی و بانک مرکزی منتقل خواهد شد و در نتیجه توان حل سایر ناترازی‌ها را به راحتی نخواهد داشت. 

- بودجه یارانه‌ها که به تبصره ۱۴ بودجه معروف است، در سرجمع بودجه عمومی حساب نمی‌شود و عملاً این بودجه هم ناترازی مختص به خودش را دارد و این کسری منابع برای تأمین یارانه‌ها (که ممکن است مخارجشان کم‌برآوردی هم داشته باشد) به کسری بودجه عمومی اضافه می‌شود.

- دولت باید بدهی‌های گذشته به نظام بانکی و تأمین اجتماعی را که به ناترازی‌های زیاد در آن‌ها دامن زده بپردازد( ۳۰۰ هزار میلیارد تومان در سال ۱۴۰۲)

- ارقام فرابودجه‌ای در سرجمع بودجه لحاظ نمی‌شوند؛ مثلاً در بودجه ۱۴۰۲، ورای سقف نفتی بودجه، ۳ میلیارد یورو برای ستاد کل نیروهای مسلح و ۱.۵ میلیارد یورو برای تعدادی طرح‌های حمایتی در نظر گرفته شده بود تا با نرخ ETS تسعیر شوند.

 

* ناترازی همیشگی بودجه : اولاً بخشی از منابع آن‌ها محقق نمی‌شود،  ثانیاً بخشی از منابع آن‌ها ناپایدار است و جبران هزینه‌های جاری را نمی‌کند و نهایتاً بخش‌های بزرگی از هزینه‌ها هم در این سند منعکس نمی‌شود.

 

* ناترازی بانکها :

- در بانکهای دولتی  ساختار حاکمیت شرکتی مهم‌ترین علت ناترازی است ، -بخش عمده مطالبات بانک‌ها بدهی دولت و دستگاه‌های دولتی است که نقدشوندگی ندارد.

- در بانک خصوصی نیز بخش قابل توجه تسهیلات به شرکت‌های مرتبط خودشان پرداخت می‌شود که این امر ناترازی را تشدید  میکند.

- ضعف نظارت بانک مرکزی : بانک مرکزی قدرت و استقلال لازم برای برخورد با بانک‌های ناتراز نداشته است و انباشت ضعف نظارت بانکی موجب ناترازی شده است. ندری درباره دیگر عوامل مهم ناترازی بانک‌ها اظهار داشت: بخشی از ناترازی بانک‌ها مربوط به خود بانک‌هاست، برای نمونه می‌توان به حاکمیت شرکت‌های دولتی، دسترسی بانک‌ها به منابع بانک مرکزی، نداشتن زیرساخت مناسب برای اعلام ورشکستگی بانک‌ها، سرکوب نرخ بهره اشاره کرد . وی تصریح کرد: یکی از راهکارهای اصلاح ناترازی اصلاح ساختار بودجه و کسری بودجه است و بهترین راه تامین کسری بودجه از طریق نظام بازار و انتشار اوراق است.

 

* راهکار :

- بازنگری هزینه‌ها ی دولت؛

- اصلاح نظام مالیاتی به نفع افراد کم درآمد؛

- حذف حاکمیت شرکت‌های دولتی ؛

- حذف دسترسی آسان بانک‌ها به منابع بانک مرکزی؛

- ایجاد زیرساخت مناسب برای اعلام ورشکستگی بانک‌ها،

- عدم سرکوب نرخ بهره .

- اصلاح ساختار بودجه و کسری بودجه ؛

- مقررات‌زدایی و جایگزینی رقابت با انحصار.

 

* بهترین راه تامین کسری بودجه از طریق نظام بازار و انتشار اوراق است.

* دلایل ناترازی گاز:

 دلیل اول؛ عدم سرمایه‌گذاری در صنایع گاز است. ایران به ۸۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در صنایع گاز و ۲۰ میلیارد دلار در صنایع نفت و پتروشیمی نیاز دارد. در حالی که ایران ۲.۵ برابر آمریکا ذخایر گازی  دارد، ولی یک‌چهارم این کشور تولید دارد.

دلیل دوم ناترازی، مصرف بیش از حد گاز در تمامی بخش‌های کشور است. و دلیل سوم اینکه بهینه‌سازی مصرف نیز انجام نگرفته است. ناترازی گاز تا سال 1420 به بیش از 500 میلیون متر مکعب می‌رسد.

 

* ناترازی بنزین :

- ‌زیان 100 میلیارد دلاری کشور از خودروهای پرمصرف و ناترازی بنزین ؛

- ناترازی بنزین در ایران در سال 1402 به رقم 10 میلیون لیتر در روز رسیده است که سالانه خسارتی 3 میلیارد دلاری به کشور وارد می‌کند؛ معادل درآمد فروش یک ماه نفت ایران ؛

- در حالی که در سال 99 حدود 3 میلیارد دلار بنزین صادر شده است. در واقع افت 6 میلیارد دلاری درآمد ارزی بنزین؛

- با تداوم روند فعلی مصرف، ایران در 10 سال آینده نیازمند سالانه 25 میلیارد دلار واردات بنزین خواهد بود؛ معادل نیمی از ظرفیت صادرات نفت خود.

 

* رویکردهای غیر قیمتی کاهش ناترازی بنزین:

۱- کنترل قاچاق ؛

۲- توسعه ظرفیت صنعت سی ان جی برای کم کردن واردات بنزین و تنوع بخشی به سبد سوخت ؛

۳- پیشنهاد تخصیص یارانه سوخت به افراد و

۴- کاهش تعرفه واردات خودرو برقی .

 

* ناترازی برق: در پیک تابستان امسال، مصرف برق به ۷۳ هزار و ۵۰۰ مگاوات رسید ، در حالی که عملاً تولید حداکثر نیروگاه‌های کشور حدود ۶۱ هزار و ۵۰۰ مگاوات بود، بنابراین در حدود ۱۲ هزار مگاوات ناترازی برق رخ داد سالانه  به این میزان ۵ درصد اضافه میشود.

- منشاء اصلی ناترازی برق در کشور ناترازی های مالی در این صنعت می باشد.

- محدودیت تأمین گاز برای نیروگاه‌ها و محدودیتهای خاص تأمین سوخت مایع ؛

- مضافا چالش خریدهای شرکتهای توزیع برق از بازار عمده فروشی ؛

- وضعیت بدهکاری شرکتهای توزیع و - مطالبات نیروگاه ها از دیگر مشکلات صنعت برق است.

 

* راهکارهای رفع ناترازی برق:

- اصلاح فرآیندهای ساز و کار مالی صنعت برق،

- اصلاح جریان نقدینگی در صنعت برق ؛

- اصلاح نرخ ترانزیت توزیع و انتقال،

- توسعه نیروگاههای تجدید پذیر خصوصا نیروگاههای خورشیدی و بادی.

 

** پیشنهاد اجرای طرح ضربتی ایجاد ۱۰ هزار مگاوات نیروگاه خورشیدی در ۳۲ استان کشور با استفاده از ظرفیت مردمی بسیج در مدت یک سال

 

* ناترازی صندوقها :

- : در حال حاضر منابع صندوق بازنشستگی کشوری تنها ۴ درصد پرداخت حقوق بازنشستگان را پوشش می‌دهد و ۹۶ درصد مابقی را دولت می‌پردازد. 

- عامل اصلی مشکلات صندوق‌ها، وجود شرکت‌های اقماری زیان‌ده، سوء مدیریت و برداشت‌های مختلف از صندوق‌هاست. هر جا کسری شدید بودجه پدید آمده به ناچار از صندوق‌ها برداشت شده است ولی نکته کلیدی اینجاست که بعد از گذشت سال‌ها به جای آنکه اصل و سود باهم بازگردانده شود همان اصل پولی که سال‌ها قبل برداشت شده به صندوق واریز می‌شود و همین مساله یکی از علل اصلی ورشکستگی صندوق‌ها به شمار می‌رود.

-  در دولت دوازدهم ؛ بدهی دولت به صندوق‌های بازنشستگی از ۶۸ هزار میلیارد تومان به ۴۴۸ هزار میلیارد تومان افزایش یافته وابستگی صندوق‌های بازنشستگی به دولت از ۱۲ به ۱۸ درصد رشد کرد.

 

* مهم‌ترین دلایل بحران نظام بیمه اجتماعی کشور:

- ابر چالش پایداری منابع مالی صندوق‌ها؛ - قوانین غیر‌متکی بر محاسبات بیمه‌ای؛

- تحمیل بیمه‌های یارانه‌ای (بدون تأمین منابع آن)؛

-  عدم استقرار نظام چندلایه بیمه‌ای؛

- عدم تناسب بین امید به زندگی و سن بازنشستگی در کشور؛

- روند فزاینده نسبت سالمندی در کشور؛

- تنوع بی‌قواره در قوانین و مقررات بیمه‌ای و خدمات آنها؛

- وجود تبعیض‌های درون یک صندوق و بین صندوق‌های بازنشستگی؛

- سیاستگذاری نادرست در تشویق به اشتغال در مشاغل سخت و زیان‌آور؛

- مخدوش شدن چند جانبه‌گرایی در نظام بازنشستگی؛

 - ضعف در نهاد سیاست‌گذار در حوزه تأمین اجتماعی و مدیریت صندوق‌ها و سرمایه‌گذاری آنها و مداخلات سیاسی در انتصابات و حکمرانی آنها؛

- نوسانات اقتصادی و پیامدهای زیان‌بار آن بر حوزه بیمه‌ای؛

- و عدم توان دولت در ایفای تعهدات و تأدیه بدهی‌ها به صندوق‌های بازنشستگی.

 

* مهمترین اصلاحات پیشنهادی: مهمترین اصلاحات در دو قالب «اصلاحات ساختاری» و «اصلاحات پارامتریک» اعم از :

- تقویت نهاد سیاست‌گذار،

- تقویت یا ایجاد نهاد تخصصی و تنظیم‌گر بیمه‌ای با رویکرد تقویت تنظیم‌گری و چندجانبه‌گرایی،

- اصلاح ساختار و قوانین و مقررات صندوق‌های بازنشستگی مبتنی‌بر استقرار نظام چندلایه بیمه‌ای

- و همچنین اصلاح ساختار بودجه با رویکرد ایفای تعهدات و تأدیه بدهی دولت به صندوق بازنشستگی؛

- افزایش سن بازنشستگی متناسب با سن امید به زندگی به‌صورت تدریجی،

،- اصلاح نحوه محاسبه حقوق بازنشستگی به‌صورت تدریجی،

-تغییر نرخ مشارکت سهم دولت، بیمه‌پرداز و کارفرما در سطوح بالاتر حقوقی با رویکرد افزایش مشارکت فرد مبتنی‌بر استقرار نظام چندلایه بیمه‌ای (بیمه پایه-مازاد-مکمل)،

- تغییر قوانین در جهت دشوار کردن بازنشستگی‌های پیش از موعد،

- پوشش بیمه افراد فاقد پوشش بیمه پایه اجتماعی با مشارکت فرد و از طریق آزمون وسع، - حذف معافیت‌های بیمه‌ای بلا وجه از طریق آزمون وسع،

- و ایجاد زمینه‌های قانونی لازم جهت پوشش بیمه کارفرمایان و شاغلین مشاغل پلتفرم.

اولویت و ضرورت تدوین برنامه اقدام یک ساله برای بند غروب برجام
  • ۱۴۰۳/۴/۲۹ - ۲۰:۱۹
  • توسط محسن شاطرزاده

*اولویت و ضرورت تدوین برنامه اقدام یک ساله برای بند غروب برجام*

 

محسن شاطرزاده

۲۹ تیر ۱۴۰۳

 

در «برجام» ۲دسته تاریخ و زمان‌بندی پیش‌بینی شده ، بخشی از این زمان‌بندی مربوط به نحوه اجرایی شدن توافق و لغو تحریم ها بود که سپری شده است و بخشی دیگر مربوط رفع تحریم های زماندار و کاهش نظارت های باقی مانده طی ۲۵ سال است که به این زمانبدی «بندهای غروب برجام» گفته می شود.

 

این بند(غروب برجام) بازه زمانی رفع محدودیت‌های هسته‌ای ایران را مشخص می‌کند که شامل افزایش «سانتریفیوژهای غنی‌سازی اورانیوم» بعد از ۱۰ سال و افزایش حجم اورانیوم کمترغنی شده بعد از ۱۵ سال است.

 

سررسید بند سوم غروب برجام در اکتبر ۲۰۲۵(مهر ۱۴۰۴) مربوط به همکاری‌ها و فناوری هسته‌ای ایران است و اگر در این فاصله مکانیزم ماشه و بندهای ۱۱ و ۱۲ قطعنامه ۲۲۳۱ فعال نشوند، محدودیت‌های هسته‌ای علیه ایران برداشته می‌شود.  

 

با فرا رسیدن اکتبر سال ۲۰۲۵ ایران از تمام بندهای فصل هفتم سازمان ملل خارج می‌شود، لذا چند کشور غربی قطعا سعی خواهند کرد از فرصت باقی‌مانده تا پایان عمر قطعنامه ۲۲۳۱ حداکثر استفاده را برده و در این راستا از کارکردهای مکانیسم ماشه غافل نشوند.

 

طبق بندهای غروب توافق برجام، در یک دوره ده ساله پرونده هسته‌ای ایران به حالت عادی در می‌آید. سومین بند غروب در سال ۲۰۲۵ قرار است اجرایی شود که مطابق با آن کل پرونده هسته‌ای ایران به حالت عادی در می‌آید و عمر قطعنامه ۲۲۳۱ به اتمام می‌رسد.

 

بعد از پایان ۱۰ سال، هر تحریم هسته‌ای باید به شورای امنیت برود، مصوبه بگیرد و هر پنج کشور عضو شورای امنیت از جمله چین و روسیه با آن موافقت کنند. از آن جایی که دعوای جدی بین آمریکا و روسیه وجود دارد، معلوم نیست تحریم جدیدی علیه کشور وضع شود یا خیر ولی تحریم‌های آمریکا هست، بوده و حتی ممکن است در آینده تشدید شود.

 

آمریکا و سه کشور اروپایی به شدت در تلاش برای فعال کردن مکانیزم ماشه تا قبل از اکتبر ۲۰۲۵ هستند و از آنجا که آمریکا از برجام خارج شده و رسما نمی‌تواند اقدام کند این ماموریت به انگلستان داده شده است تا نسبت به فعال نمودن مکانیزم ماشه اقدام نماید .

 

لذا ضرورت دارد اولویت برنامه سیاست خارجی ایران در دولت جدید به نحوه عبور از تاریخ بند سوم غروب برجام در اکتبر ۲۰۲۵ و تلاش برای جلوگیری از فعال شدن مکانیزم ماشه باشد و بر این اساس پیشنهادات زیر به دولت جدید تقدیم میشود

 

: ۱- هر چه سریعتر برنامه اقدام (Action Plan) یک ساله تا اکتبر ۲۰۲۵ (مهر ۱۴۰۴) تهیه شده و همه تدابیر لازم و اقدامات ضروری برای مانع شدن از فعال شدن مکانیزم ماشه پیش بینی شود.

 

۲- به منظور حفظ منافع ملی و تمرکز بر پرونده مهم برجام و پرهیز از حواشی ، هیچگونه تغییری در مدیریت پرونده برجام و دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی تا مهر ۱۴۰۴ ایجاد نشود.

 

۳- هماهنگی مقتدرانه ای بین میدان و دیپلماسی به منظور حمایت و پشتیبانی یکدیگر صورت پذیرد تا دستگاه دیپلماسی با دست پر به مذاکره با طرف غربی بپردازد.

 

۴- دستگاه دیپلماسی طراحی زنجیره ای از مذاکرات هدفمند با طرف غربی به منظور مشغول کردن و خلع سلاح آنها را بنماید.

 

۵- میدان با قدرت هرچه تمامتر وارد شده و برگهای برنده و از موضع قدرت خصوصا بر علیه منافع انگلستان در منطقه تهیه نموده و دست دیپلماسی را در مذاکرات مقتدرانه پر کند تا ان شاءالله با عنایات الهی کشور از این پیچ تاریخی هم به سلامتی عبور کند و شکستی دیگر بر دشمن غدار تحمیل شود.

ضرورت بازنگری در قانون انتخابات ریاست جمهوری : پیشنهاد الکترال کالج
  • ۱۴۰۳/۴/۱۷ - ۱۱:۱۳
  • توسط محسن شاطرزاده

* ضرورت بازنگری در روش انتخابات ریاست جمهوری : الکترال کالج پیشنهادی برای جلوگیری از تاثیرات قومیتی در انتخابات نتایج نهایی

 

انتخابات ریاست جمهوری از منظر عوامل مختلفی قابل بررسی و تحلیل است . یکی از این عوامل نگاه قومیتی و توجه به گسل های اجتماعی از جمله قومیت‌ها و اهل سنت در کشور است . نتایج انتخابات نشان می‌دهد که اختلاف آراء دو کاندیدای ریاست جمهوری فقط در چهار استان ترک نشین بیشتر از اختلاف آراء ۲۶ استان دیگر است و به عبارتی اگر در استان‌های ترک نشین و ایضا کردنشین و عرب نشین و بلوچ نشین رای قومیتی وجود نداشت و روند انجام رای گیری همانند سایر استان‌ها بود ، احتمال اینکه پیروز انتخابات تغییر می‌کرد زیاد بود . معنی دیگر این امر این است که تنها چهار استان ترک نشین قادر به تعیین رئیس جمهور برای کشور بزرگ ایران هستند و این یک نقص در قانون انتخابات کشور است . در کشوری مثل ایران که تنوع قومیتی وجود دارد و ترک و کرد و بلوچ و عرب و ترکمن و لر در کنار مردم فارس سالها بطور مسالمت آمیز زندگی می‌کنند نباید به هنگام انتخابات مهمی چون انتخابات ریاست جمهوری زمینه بروز گسل‌های قومیتی وجود داشته باشد و ضرورت دارد قانون انتخابات در این زمینه اصلاح و بازنگری شود .

 

یکی از روش‌های تجربه شده برای جلوگیری از غلبه رای‌های قومیتی و ایالتی بر آراء کل کشور دو مرحله کردن انتخابات و استفاده از روش "الکترال کالج" است تا سقف رای هر استان محدود شده و بر سهم سایر استان‌هاو به تبع آن بر رای نهایی انتخاب رئیس جمهور تاثیر نگذارد . در این روش تعداد آراء الکترال کالج محدود به درصد جمعیت آن استان از جمعیت کل کشور است و اگر کاندیدایی در یک استان اکثریت داشته باشد کل رای الکترال کالج آن استان به نام آن کاندیدا خواهد شد و در مرحله دوم این نسبت آراء الکترال کالج است که تعیین کننده خواهد بود و کاندیدایی که بیشترین رای الکترال کالج را داشته باشد به عنوان پیروز نهایی معرفی خواهد شد. محسن شاطرزاده ۱۷ تیر ۱۴۰۳

رییس جمهوز تراز انقلاب اسلامی
  • ۱۴۰۳/۳/۱۸ - ۱۷:۱۵
  • توسط محسن شاطرزاده

*رییس جمهور تراز انقلاب اسلامی*

 

محسن شاطرزاده

۱۵ خرداد ۱۴۰۳

این روزها دیدگاههای متعددی در فضای مجازی در خصوص ویژگیهای رییس جمهور مطلوب منتشر می‌شود و بسیاری از آنها بر سابقه اجرایی تکیه کرده و به نقد کاندیدای ریاست جمهوری می‌پردازند ؛ سوال این است که رییس جمهور تراز انقلاب اسلامی چه کسی است و ویژگیهای شاخص او چیست؟ واقعیت این است که:

 

۱- رییس جمهور سمبل جمهوریت نظام است و مهمترین شاخصه او مردمی بودن و اخلاص و صداقت و ایمان اوست .

 

۲- رییس جمهور باید در متن مردم باشد ؛ با مردم با کرامت برخورد کند ؛ زندگی او همتراز غالب مردم باشد ؛ با صداقت و اخلاص کامل و تواضع و فروتنی با مردم تعامل داشته باشد و نگاه تشریفاتی و ابزاری به مردم نداشته باشد؛

 

۳- در تصمیم گیریهای کلان و سخت جانب منافع مردم را بگیرد ؛

 

۴- به ارزشهای انقلاب اسلامی وفادار باشد و از بده بستانهای رایج سیاست‌بازان به دور باشد ؛

 

۵- در سیاست خارجی با عزت و اقتدار عمل کرده و دشمنان انقلاب را مایوس و دوستان انقلاب را امیدوار کند ؛

 

۶- مجاهد پرتلاش و خستگی ناپذیر باشد و تمام ظرفیتهای داخلی را در کشور به کار گرفته و وزرای دولت را با تمام وجود و تلاشی مضاعف برای خدمت به مردم بکار گیرد ؛

 

۷- از حاشیه‌سازی با سایر قوا اجتناب کرده و تبلور وحدت ملی باشد ؛

 

۸- مبادی و تبلور اخلاق اسلامی و منشاء امید بوده و ذوب در ولایت باشد و از هرگونه شائبه حاکمیت دوگانه پرهیز کند .

 

۹- خود را وقف حل مشکلات زندگی مردم ‌کند و آنرا مساوی از دست برداشتن از آرمان‌های بزرگ این ملت و همراهی با نظم ظالمانۀ حاکم بر عالَم نداند.

 

۱۰- با نظم ظالمانۀ جهانی بجنگد و در عین حال، دغدغۀ حل مشکلات مردم را در همین میدان مبارزه داشته باشد.

 

۱۱- نه حل مشکلات مردم را قربانی آرمان‌های بزرگ بکند و نه به‌بهانۀ حل مشکلات مردم، دست از آرمان‌های بزرگ بردارد.

 

۱۲- گفتمان ساختن ایران و ایجاد یک امت اسلامی را در مسیر آرمان عصر ظهور دنبال کند.

 

۱۳- باید قدرت اسلام را پذیرفته باشد و مرعوب دشمنان اسلام نباشد. او باید ظرفیت ملّت ایران و جبهۀ مقاومت را در ایجاد تحولات بزرگ در جهان، قبول داشته باشد.

 

۱۴- باید بتواند قدرتِ کنونیِ ایجادشده به‌وسیلۀ اسلام و ملّت ایران و جبهۀ مقاومت را نقد کند و به ارزش پول ملّی تبدیل کند.

 

۱۵- پاکدست بوده و حتی یک لکه خاکستری در زندگی سیاسی خود نداشته باشد.

 

۱۶- نه فرزندی در خارج از کشور داشته، نه آقازاده‌ای که مشکوک به استفاده از رانت باشد، و نه هیچ پرونده یا شائبه و مورد مشکوک مالی و غیرمالی فساد داشته باشد.

 

۱۷- ساده‌زیست بوده و از زندگی لاکچری دور باشند. دارای منزلی ساده در محله‌ای متوسط باشند و از هرگونه زندگی لاکچری بپرهیزد.

 

۱۸- مبارزه بی‌امان با اژدهای هفت‌سر فساد جزو سیاستهای محوری دولت او باشد حتی اگر آبروی خود را در خطر بیند.

 

۱۹- منش انقلابی داشته و نماد شعارهای انقلاب بوده و مورد هراس دشمنان باشد و نزدیکترین فرد به رهبری انقلاب باشد.

 

۲۰- تعامل با جناح‌های مختلف داشته و بین خودش و دیگران دیوار نکشد.

کلمبیا از متحد اصلی غیر ناتو آمریکا تا فطع روابط با رژیم اسرائیل
  • ۱۴۰۳/۲/۱۵ - ۱۸:۵۳
  • توسط محسن شاطرزاده

* کلمبیا از متحد اصلی غیرناتو آمریکا تا قطع روابط با رژیم صهیونیستی اسرائیل*

 

محسن شاطرزاده

۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

 

 با انتخاب آقای گوستاوو پترو در سال ۲۰۲۲ به عنوان رییس جمهور کلمبیا ؛ آخرین سنگر آمریکایی در آمریکای جنوبی فرو ریخت. تا سال ۲۰۲۲ تمامی کشورهای آمریکای لاتین خصوصا برزیل و ونزوئلا و شیلی و بولیوی و کوبا و نیکاراگوا و آرژانتین که در خلال سالهای پیشین در جبهه آمریکا بوده و آمریکای لاتین را تبدیل به حیاط خلوت آمریکا و رژیم صهیونیستی  کرده بودند با انتخاب شجاعانه مردم آزاده کشورهای لاتین تبدیل به حکومتهای چپگرا شده و فقط کشور کلمبیا همسو با سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی باقی مانده بود تا جایی که کلمبیا به عنوان متحد اصلی غیرناتو آمریکا نامیده شد ؛ ولی با انتخاب آقای گوستاوو پترو در سال ۲۰۲۲ این آخرین دژ آمریکایی و شریک نزدیک اسرائیل غاصب  هم فروریخت و آمریکای جنوبی بطور کامل در اختیار احزاب چپ‌گرا و مخالفین آمریکا و اسراییل قرار گرفت و به تعبیری آمریکا بطور کامل از آمریکای جنوبی اخراج شد. انتخاب گوستاوو پترو که در میان ناباوری جریانهای وابسته به آمریکا روی داد یک زلزله سیاسی در آمریکای لاتین بود و موجب شکست سیاستهای مخرب آمریکا در منطقه لاتین خصوصا در مقابله با کشورهای انقلابی ونزوئلا و کوبا و نیکاراگوا بود . این روزها شاهد اتفاقی کم نظیر هستیم و کلمبیا که سالها متحد نزدیک رژیم جنایتکار صهیونیستی بود در یک چرخش شجاعانه سیاسی و در حمایت از مردم مظلوم فلسطین در غزه ؛ تمامی روابط دیپلماتیک خود را با اسراییل قطع کرده و شکست سیاسی دیگری برای رژیم صهیونیستی رقم خورد.

 

* گذری بر کلمبیا :

جمهوری کلمبیا کشوری در شمال‌غربی آمریکای جنوبی است. این کشور بیست و ششمین کشور دنیا و چهارمین کشور آمریکای جنوبی (پس از برزیل، آرژانتین و پرو) با دو برابر مساحت فرانسه است. این کشور همچنین سومین کشور پرجمعیت در منطقه آمریکای لاتین پس از برزیل و مکزیک است. کلمبیا یکی از پرجمعیت ترین کشور‌های اسپانیایی است. این کشور از نظر صنعتی نیز یکی از بزرگترین کشور‌های صنعتی آمریکای جنوبی محسوب‌می‌شود. کلمبیا همچنین یکی از کشور‌های دارای گسترده ترین تنوع قومی در آمریکای جنوبی است. این تنوع قومی مدیون مهاجرت‌هایی است که در سال‌های قرن بیستم به این کشور شده و افزایش جمعیت این کشور را در پی آورده است. درگیری‌ها با نیرو‌های شبه نظامی گروه فارک (نیرو‌های مسلح انقلابی کلمبیا)، قاچاق مواد مخدر و فساد در شهر‌های کوچک و برخی از شهر‌های بزرگ این کشور، از عمده چالش‌های دولت کلمبیا محسوب می‌شوند. درگیری‌های داخلی در کلمبیا در خلال سال‌های ۱۹۶۴ الی ۱۹۶۶ و در زمان تاسیس نیرو‌های مسلح انقلابی کلمبیا وارتش آزادیبخش کلمبیا وآغاز جنگ‌های چریکی این دو گروه با دولت‌ کلمبیا رقم خوردند. کلمبیا در شرق با ونزوئلا (۲۳۴۱ کیلومتر)، در جنوب با برزیل (۱۷۹۰ کیلومتر)، پرو (۱۴۹۴ کیلومتر)، اکوادور (۷۱۸ کیلومتر) و از غرب با پاناما (۳۳۹ کیلومتر) مرز مشترک دارد. در شمال از طریق دریای کارائیب با اقیانوس اطلس و از غرب با اقیانوس آرام هم‌مرز است.  مساحت کلمبیا ، ۱ میلیون و ۱۴۱ هزار کیلومتر مربع و جمعیت آن ۵۱٬۰۵۰٬۰۰۰ نفر است.این کشور بعد از برزیل دارای بیشترین جمعیت در بین کشورهای آمریکای جنوبی است. حکومت کلمبیا از نوع جمهوری فدرال است و پایتخت این کشور شهر بوگوتا است.  کلمبیا از لحاظ توسعهٔ خطوط هوایی خود اولین کشور در آمریکای جنوبی و دومین در سطح جهان است.

 

* دین، اقتصاد و حکومت کلمبیا :

دین مردم کلمبیا ۸۷ درصد کاتولیک، حدود ۹ درصد پروتستان، ۳ درصد دیگر باورها و ۱ درصد هم به آیین بومی این سرزمین باور دارند و کمتر از ۱ درصد دیگر هم جمعیت مسلمان و معتقد به مورمن را تشکیل می دهند. اقتصاد کلمبیا موقعیت خود را مرهون فراوانی مواد اولیه، جمعیت بالای با سواد و واحد پولی با ارزش است. اقتصاد این کشور بعد از یک دهه رشد اقتصادی مناسب در ۱۹۹۸ به سوی سراشیبی جهت گرفت و در سال ۱۹۹۹ دچار رکود اقتصادی شد، از جمله عوامل بوجود آمدن این مشکلات اقتصادی کمی تقاضای داخلی و خارجی، وضعیت بودجهٔ دولت و درگیری‌ های شدید داخلی بود.

 

* گوستاوو پترو رییس جمهور چپگرای کلمبیا :

  گوستاوو پترو در ۱۹ آوریل ۱۹۶۰ در منطقه‌ای به نام مرداب طلا در بخش کوردوبا در شمال کلمبیا به دنیا آمد. او یک سیاستمدار، اقتصاددان و مبارز معروفی است که از جوانی به چریکهای شورشی «جنبش ۱۹ آوریل» پیوست. این جنبش یک جناح مبارز بود که در درگیری‌های مسلحانه داخلی در سال‌های ۱۹۷۴ تا ۱۹۹۰ شرکت کرد و پس از آن طی یک فرایند صلح، منحل شد. پترو سپس به حزب اتحاد دموکراتیک که از «جنبش ۱۹ آوریل» نشأت گرفته بود، پیوست و در سال ۱۹۹۱ به دومین قدرت سیاسی مهم در مجلس مؤسسان تبدیل شد. وی همان سال در انتخابات مجلس نمایندگان به عنوان عضو مجلس انتخاب شد.  پترو از دانشگاه کلمبیا اکسترنادو، در رشته مدیریت دولتی، محیط زیست و توسعه جمعیت فارغ‌التحصیل شد.

 دهه ۱۹۹۰ پترو به عنوان یکی از اعضای حزب آلترناتیو دمکراتیک پس از انتخابات قانونگذاری ۲۰۰۶ با دارا بودن دومین رای بزرگ در کشور به عنوان سناتور خدمت کرد.

 در ۳۰ اکتبر ۲۰۱۱، او در انتخابات محلی شهر بوگوتا به عنوان شهردار بوگوتا انتخاب شد، سمتی که در اول ژانویه ۲۰۱۲ به عهده گرفت و تا سال ۲۰۱۵ ادامه داشت.

وی رقیب‌انتخاباتی ایوان دوکه در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۷ ژوئن ۲۰۱۸ بود که با اختلاف ۱۲ درصد بازنده انتخابات شد. پترو از منتقدان فعال علیه حزب راست محافظه‌کار بود. او به اصلاحات ارضی و اقتصاد بر اساس سوختهای جایگزین معتقد است.

 

پترو در دور دوم انتخابات ۱۹ ژوئن ۲۰۲۲ در رقابتی شانه به شانه با رودولفو هرناندز موفق به کسب ۵۰٫۴۹ درصد آٰرا شد و به ریاست‌جهوری کلمبیا دست یافت.

پیروزی یک نامزد چپ گرا برای کلمبیا که پیش از این اغلب در اختیار راستگرایان بوده است  می‌تواند دوره جدیدی را در حیات سیاسی کلمبیا رقم بزند.

معاون او فرانسیا مارکز، فعال پیشین محیط‌زیست و مادری مجرد است که به عنوان اولین زن سیاه‌پوست آفریقایی‌تبار، معاون رئیس‌جمهور می‌باشد.  

 

کارشناسان معتقدند این امر می‌تواند تحولاتی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایجاد کند. گوستاوو پترو وعده داده که نظام اقتصادی کلمبیا را به کلی متحول کند و دست به گسترش برنامه‌های اجتماعی، توقف کاوش نفت و تغییر تمرکز کشور به سوی صنعت و کشاورزی داخلی بزند.

او می‌گوید کاهش نابرابری در صدر برنامه‌هایش قرار دارند.

 

کلمبیا یکی از متحدان آمریکا در منطقه محسوب می‌شود؛ با این وجود، پترو قول داده است که در روابط تجاری میان دو کشور تغییراتی ایجاد خواهد کرد و همکاری دو کشور در مبارزه با مواد مخدر را به کلی تغییر خواهد داد.

 

* متحد اصلی غیر ناتو و درگیری با ونزوئلا :

جو بایدن»، رئیس جمهور آمریکا، به طور رسمی دولت کلمبیا را متحد اصلی غیر ناتو برای واشنگتن معرفی کرد.

رئیس‌جمهور اسبق کلمبیا، خوان مانوئل سانتوس، روز جمعه ۲۵ مه ۲۰۱۸ اعلام کرد، کلمبیا به سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) پیوسته‌است و یک شریک جهانی ناتو خواهد شد و کلمبیا تنها کشور آمریکای لاتین هست که از چنین امکانی برخوردار می‌شود.

گوستاوو پترو رئیس‌جمهوری جدید کلمبیا در جریان سخنرانی در مجمع اقتصاد نوین در اسپانیا ، ایالات متحده را متهم کرد که قصد دارد درگیری ناتو و روسیه را بین کلمبیا و و نزوئلا تکرار کند.

وی‌اینچنین‌استدلال‌کردکه دونالدترامپ رئیس‌جمهور پیشین آمریکا، حمله به خاک ونزوئلا به دلیل اتحاد نظامی این کشور با روسیه را ترویج می‌کرد، در حالی که به دنبال سوق دادن کشور کلمبیا به سمت ناتو بود.

پترو بر رابطه برادرانه بوگوتا- کاراکاس تاکید و ابراز تاسف کرد: چند سال پیش می‌توانستیم وضعیتی مانند شرایط کنونی اروپا داشته باشیم، اما بسته شدن مرزها و وضعیت دوقطبی شدید بین دو دولت باقی ماند. وی خاطرنشان کرد از زمانی که او به قدرت رسیده است، این وضعیت دوقطبی برطرف و مرزها باز شده‌اند اما ونزوئلا با تحریم مواجه است.

از زمان پایان عصر دوقطبی، آمریکا با معرفی خود به عنوان مالک جهان، از ناتو برای گسترش سلطه خود در سراسر کره زمین از جمله آمریکای لاتین استفاده کرده است.

ناتو از طریق متحدان اصلی خارج از ناتو از جمله کلمبیا در منطقه آمریکای لاتین نفوذ دارد. اتحادی که همکاری‌ها و توافق‌نامه‌های میان آن‌ها، بیش از همه به سود ایالات متحده است؛ کشوری که وسواس زیادی برای مقابله با نفوذ چین و روسیه در آمریکای لاتین به عنوان حیاط خلوت خود دارد.  

رئیس‌جمهوری کلمبیا استانداردهای دوگانه و متناقض در گفتمان غرب در قبال جنگ اوکراین را زیر سوال برد و با انتقاد از اینکه اروپا، ناتو را سپر خود قرار داده است، تاکید کرد: اروپا از طریق ناتو به کشورهای دیگر حمله کرده است.  

گوستاوو پترو رئیس‌جمهوری کلمبیا در گفت‌وگو با روزنامه ال پائیس اسپانیا تصریح کرد: گفتمانی که به مخالفت با تهاجم‌های برخی کشورها علیه کشورهای دیگر می‌پردازد، برای ما صریح به نظر نمی‌رسد، چرا که همان‌هایی که این حمله‌ها را رد می‌کنند، خود به کشورهای دیگر حمله‌ کرده‌اند. گوستاووپترو ؛ تهاجم‌هایی که آمریکای لاتین متحمل شده است را یادآور شد و همچنین به حمله بریتانیا به جزایر مالویناس آرژانتین و حمله آمریکا به سانتو دومینگو، جزیره گرانادا و پاناما اشاره کرد.

پترو گفت: اروپا، ناتو را سپر خود قرار داده اما از طریق ناتو به (کشورها) حمله کرده است.

 

* قطع روابط با اسرائیل :

گوستاو پترو ؛ رئیس جمهوری کلمبیا نخست وزیر کنونی اسرائیل را به دلیل کشتار غیرنظامیان در غزه «نسل‌کش» توصیف کرد. پترو، منتقد سرسخت جنگ اسرائيل علیه حماس، طی سخنانی در جریان مراسم روز جهانی کارگر ضمن اشاره ضمنی به  نخست وزیر اسرائيل گفت: روابط دیپلماتیک با دولت اسرائیل به دلیل داشتن رئیسی نسل‌کش قطع خواهد شد.

وزارت امور خارجه کلمبیا در بیانیه‌ای اعلام کرد: این تصمیم منحصراً به منظور قطع روابط دیپلماتیک است و هرگز علیه مردم اسرائیل یا علیه جوامع یهودی نیست. این یادداشت بر تعهد کلمبیا به احترام به زندگی، ترویج صلح و راه‌حل دو کشوری در مساله فلسطین  تاکید کرد که این گسست «گامی ضروری برای رد خشونت و ابراز حمایت از راه‌حل مسالمت‌آمیز و عادلانه» است و درخواست‌های این کشور برای صلح و راه‌حل قطعی برای مناقشه فلسطین و اسرائیل شنیده نشده است. در مقابل، تنها چیزی که این کشور و گوستاوو پترو رئیس‌جمهوری دریافت کرده‌اند، توهین، اتهام‌های تحریف‌شده مبنی بر یهودستیزی و اقدامات غیردوستانه از سوی اسرائیل و نمایندگان آن بوده است. بر اساس این بیانیه رسمی، «کلمبیا نمی‌تواند با حفظ روابط دیپلماتیک با دولتی (رژیمی) که این گونه رفتار می‌کند و با چنین اتهام‌های جدی در مورد ارتکاب نسل‌کشی، جنایت‌های جنگی و نقض قوانین بین‌المللی بشردوستانه مواجه است، شریک جرم باشد یا سکوت کند».

بر اساس این یادداشت، وزارت امور خارجه کلمبیا، سفارت اسرائیل در بوگوتا را از دامنه اقدامات پیشنهادی توسط گوستاوو پترو رئیس‌جمهوری این کشور مطلع خواهد کرد. مقام‌های دیپلماتیک کلمبیا در سرزمین‌های اشغالی به کلمبیا باز خواهند گشت، اما اتباع کلمبیایی، همچنان از بخش کنسولی سفارت در تل‌آویو کمک و خدمات لازم را دریافت خواهند کرد.

قطع روابط اعلام شده توسط دولت فعلی کلمبیا، نخستین دولت چپگرا در تاریخ این کشور، نشان‌دهنده چرخش ۱۸۰ درجه‌ای در سیاست‌های دولت‌های قبلی است که کلمبیا را به عنوان متحد اصلی اسرائیل در منطقه معرفی کرده بودند.

 

جنبش حماس با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد: «ما موضع گوستاوو پترو، رئیس‌جمهور کلمبیا در رابطه با قطع روابط دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی را ارج نهاده و از آن استقبال می‌کنیم و این امر به‌منزله تحقق یک پیروزی برای فداکاری‌های مردم ما و آرمان عادلانه آنها است.»

عزت الرشق، عضو دفتر سیاسی جنبش حماس در واکنش به قطع رابطه دیپلماتیک کلمبیا با رژیم صهیونیستی و اعتراضات گسترده افکار عمومی جهانی در حمایت از غزه تصریح کرد که تمامی این رخدادها متغیرهایی می‌باشند که بیانگر این هستند که زوال و پایان رژیم صهیونیستی اجتناب‌ناپذیر است.

 

محسن شاطرزاده

۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳