سه شنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۴

دکتر محسن شاطرزاده

مدیرعامل شرکت فن آوران انرژی پاک مجری اولین نیروگاه 100 مگاواتی بادی در شهرستان خواف استان خراسان


عضو هیات علمی ؛ استادیار

English Version

یادداشت هفته - دکتر شاطرزاده

جایگاه اخلاق در دیپلماسی آمریکایی
  • ۱۳۹۳/۱۲/۲۳ - ۱۰:۵۶
  • توسط محسن شاطرزاده

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 اخلاق و دیپلماسی در جهان معاصر

دکتر محسن شاطرزاده

 

امروز جامعه بشری از درد بزرگی رنج می برد که  ناشی از فقدان حاکمیت
اخلاق می باشد . اخلاق ؛ امروز گمشده بشریت بوده وهمه جوامع در جستجوی آن تلاش
مضاعفی دارند . اهمیت اخلاق در سعادت و کمال جامعه بشری تا آنجا گرامی داشته شده
است که رسول گرامی خدا حضرت محمد مصطفی (ص ) بعثت خودرا برای تکمیل مکارم اخلاق
ذکر می کند ؛ آنجا که می فرماید : انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق

 دنیای امروز پر از صحنه های غم بار جنگ و کشتار
و خونریزی و چپاول و جنایت و نژاد پرستی توسط ستم گران و سلطه گران جهانی به
سرکردگی آمریکای جنایتکار و صهیونیزم نژاد پرست و خونخوار است که اخلاق را به کناری
نهاده وسیاستهای شیطانی خود را بر جهانیان تحمیل می کنند .

 در دنیای امروز اخلاق در ایجاد تفكرات سیاسی و
رفتار سیاستمداران از جایگاه مناسب برخوردار نیست و در بسیاری موارد پرهیز از
اخلاقیات مورد توجه سیاستگذاران جهان قرار گرفته است. بر اساس تفكرات نومحافظه‌كاران
امریكا  اصالت با «حكومت غیراخلاقی
نخبگان» است. آنها با رفتارهای اخلاقی رهبران مخالف بوده و جایگاهی برای اخلاق در
عرصه حاكمیت نخبگان قائل نیستند.

  براساس
اعتقادات نو محافظه کاران آمریکایی، آنهایی كه شایسته رهبری هستند، همان‌هایی
هستند كه به اخلاق اعتقاد ندارند و فكر می‌كنند تنها یك حق طبیعی وجود دارد و آن
حق بالادست برای سلطه بر پایین دست است.اینان بر مبنای این نگاه غیراخلاقی، مروج
جنگ بوده و می‌ گویند برای بقا، همیشه باید جنگید. صلح به انحطاط می‌انجامد. جنگ
دائمی و نه صلح دائمی، لازمه یك نظم سیاسی است.

در صورتیکه احكام اخلاقی و سیاسی اسلام، منفك
از یكدیگر نبوده و هماهنگی اخلاق و سیاست، لازمه تأسیس حكومت اسلامی است. ارزشهای
اخلاقی که برگرفته از ارزشهای مکتب الهی اسلام است راه کمال و بهتر زیستن و رشد را
برای بشریت به ارمغان آورده است.

 در دین مبین اسلام هدف اساسی،‌ توسعه همبستگی
اخلاقی در امور بین‌المللی است که این امر به پایداری صلح کمک می‌کند. این اصل
رویکرد بین‌المللی دارد و به عبارتی در سطح بین‌المللی یک جهان اندیشی اخلاقی را
معرفی می‌کند. در این جهان اندیشی، نهادهای بین‌المللی باید این اصول اخلاقی
فراگیر را به رسمیت شناخته و اخلاقی رفتار کنند.

بر این اساس در فرآیند حل نزاع‌ها در نهادهای بین‌المللی، باید به یک همبستگی
اخلاقی رسیده و نحوه رسیدن به این اصول جهان شمول اخلاقی را مطرح کنیم. اگر این
اصول مورد توجه و مبنای عمل قرار گیرد، می‌توان به هم‌زیستی اخلاقی در عرصه بین‌الملل
رسید.

در نگاه اسلامی روابط بین ملت‌ها بر پایه مسائل معنوی می باشد و در این رابطه بعد
مسافت تأثیری ندارد و چه بسا، کشورهایی که همجوار هستند، اما رابطه معنوی بین آنها
نیست؛ بنابراین، روابط دیگر هم نمی‌تواند مثمر ثمر باشد.


در اندیشه اسلامی استفاده ازهر ابزاری برای رسیدن به اهداف خود ؛ مشروع و مجاز نیست.
با این نگاه اخلاقی، ظلم و تجاوز، قتل و غارت، نقض عهد و پیمان و امثال اینها
ممنوع است.

در دیپلماسی جهان حاضر، دولت‌ها به ویژه در
رویارویی با بحران، ناگزیر به در پیش گرفتن شیوه‌های غیراخلاقی می‌شوند، ولی تعالیم
اسلامی به ما می آموزد که در سخت ترین شرایط، شیوه اصولی و ارزشی خود را باید حفظ ‌کرد.
زیرا رویکرد اخلاقی دین مبین اسلام براین استوار است که اسلام برای همه و دلسوزی
امین برای بشریت است. در واقع شیوه اسلام در برخورد با ملل دیگر بر پایه صداقت،
اخلاق و احترام استواراست.

 سیاست اسلامی مبتنی بر حفظ استقلال، آزادی ملتها
و دولتها  و احترام متقابل بین آنها می
باشد و فرقی بین ابر قدرت‌ها و غیر آنها نیست.

 براساس مبانی اخلاقی اسلامی، سیاست خارجی مبتنی
بر حفظ صلح و امنیت بین‌المللی، عدم تجاوز به خاك كشورها، حسن همجواری با همسایگان
و تقویت همكاری با دولت‌ها بر مبنای احترام متقابل قرار داشته و در واقع سیاست
خارجی صحنه برخورد و تعامل واقع‌گرایی و آرمان‌گرایی است که مبتنی بر اصول زیر
است:

 

1ـ ائتلاف و اتحاد ملل مسلمان

2ـ جایگاه ویژه دین و اخلاق در جنگ و صلح

3ـ نفی و اجتناب از ابزار غیراخلاقی برای رسیدن
به هدف

4ـ روابط صلح‌آمیز متقابل با دول جهان

5ـ صداقت و وفای به عهد

6ـ حركت در سیر الی الله و برمبنای جلب رضایت
الهی

 بدون شک جنبه جهانی اخلاق که در ادیان الهی
مورد توجه قرار گرفته، می‌تواند کارکرد مثبتی در دیپلماسی داشته باشد. بر پایه
تعهدات مشترک اخلاقی در میان ادیان است که می‌توان به صلحی عادلانه در میان کشورها
در نظام بین‌الملل دست یافت. به عبارت دیگر بر این جنبه در میان ادیان مختلف و
گوناگون می‌توان به عنوان مؤلفه‌ای در دیپلماسی تأکید داشت.

 به امید جهانی عاری از ظلم و جور و ستم و تباهی
و مبتنی بر اخلاق و اندیشه های اسلامی و تعالیم الهی رسول خدا حضرت محمد مصطفی (
ص) ؛ همانگونه که وعده خداوندی در کتاب الهی قران است که می فرماید : ان الارض
یرثها عیادی الصالحون

 

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 

 

 

بسم
الله الرحمن الرحیم

الأخلاق و الدبلوماسية

 

الدکتور محسن شاطر زاده

 

یعاني المجتمع البشري اليوم من ألم عظیم بسبب
فقدان السلطة الأخلاقية، و لأن جمیع المجتمعات یبذلون جهود مضاعفة للحصول علیها
فقد کُرمت أهمیة الأخلاق في سعادة و کمال المجتمع البشری إلی درجة أن الرسول (ص)
يبين سبب بعثته لأتمام مکارم الأخلاق عندما یقول (ص): " إني بعثت لأتمم مکارم
الأخلاق ".

 العالم
اليوم مليء بالأحداث المحزنة للحروب و القتل و سفك الدماء والنهب والجريمة
والعنصرية من قبل المتسلطین  في العالم
برئاسة أمریکا و الصهیونیة العنصریة المتعطشة للدم التي قد تخلت عن الأخلاق و ترید
أن تُحمّل سیاساتها الشیطانیة علی جمیع العالم.

ولهذا
نجد أن الأخلاق لا تلعب دوراً رئيسيا في الفکر السیاسی و تصرفات السیاسیین. و في
كثیر من الحالات، فأن السياسيون یجعلون الإبتعاد عن الأخلاق هو المحور الذي يدور
فيه منهجهم، و وفقاَ للفکر الجدید للمحافظین، أمریکا هی " الحكومة الغیر
أخلاقیة للنخبة ".حيث إنهم کانوا مخالفین مع الكثير من التصرفات الغیر أخلاقیة
للزعماء و في نفس الوقت لم یعيبرون أی أهتمام للأخلاق في میدان السلطة للنخبة. و
وفقاً للعقائد الحدیثة للمحافظین الأمریکیة، المستأهلین للقیادة  لم یعتقدوا في الأخلاق و یرون أن هناك مجرد حق
واحد و هو حق المافوق للسلطة علی من تحت یده. و وفقاَ لهذه النظرة الغیر أخلاقیة،
يروج هؤلاء السياسيون للحروب و یعتقدون أن القوة والسلطة أساس البقاء، و أن السلام
یؤدي الی الإنحطاط . لذلك فان الحروب الدائمة و العنف وأفشاء الجريمة هو الشرط
الأساسي للنظام السیاسي  في أمريكا.

 في
حین أن الأحکام الأخلاقیة و السیاسیة في الإسلام متماسكة و متصلة مع بعضها البعض و
أن الشرط الأساسي لتأسیس الحکومة الإسلامیة هو التنسیق بین الأخلاق و السیاسة، لأن
القیم الأخلاقیة مشتقة من القیم الإلهية التي وهبها الله للبشریة وارسى جذورها في
أخلاق نبينا محمد (ص) عندما قال في الحديث النبوي الشريف أدبني ربي فأحسن تأديبي لكي
نصل عن طريق هذه الأخلاق الى الکمال و الرقي نحو حیاة افضل.

 أن
الهدف الأساسي في الدین الإسلامي هو تنمیة التضامن الأخلاقی في الأمور الدولیة و
هذا مما لاشك فيه يؤدي إلى استقرار الأمن و السلام في العالم. و من هذا المنطلق
يجب على المنهج السياسي إن یقدم فکر عالمي أخلاقي علی الصعید الدولي و من هذا
الفکر العالمي، يتعين على المؤسسات الدولیة أن یعترفوا بهذه المبادئ الأخلاقیة و
یتصرفوا بها بشکل أخلاقي.

 لهذا
الأساس لابد أن نصل إلی تضامن أخلاقي في عملیة حل النزاعات في المؤسسات الدولیة، و
أن نطرح الطرق والوسائل للوصول إلی هذه المبادئ العالمیة للأخلاق.وان تکون هذه
المبادئ اساس العمل والحوار، ومن خلالها سوف نستطیع أن نصل إلی تعایش أخلاقي في
الساحة الدولیة.

 أن
نظرة الإسلام للعلاقات الدولیة مبنية على أساس الشؤون المعنویة و لم یکن للبعد و
المسافة  أي تأثیر في هذه العلاقة و
ربما  في بلدان مجاورة لم تمتلك أي علاقة
معنویة فی ما بینهم. لذا نجد فأن سائر العلاقات الاخرى لن تكون مجدية ومثمرة طالما
انتفى منها الجانب المعنوي   .

في
الفکر الإسلامي إن الظلم والعدوان,القتل,الحنث باليمين والوعود الكاذبة و النهب
غیر مشروع و غیر مسموح فيه للوصول إلی الاهداف والغايات وحسب هذه النظرة الأخلاقیة
نجد ان هذه الاسس السليمة في التعامل مع الاخرين و مع دول الجوار ستؤدي بالتاكيد
الى ترسيخ وتعميق سياسات دولية حقيقية هدفها بناء مجتمعات راقية ومتطورة   .

 في
دبلوماسیة عالمنا الحاضر، نجد ان الازمات المالية والاقتصادية مقتصرة على دول خاصة
وحلولها مفروضة على جميع الدول حتى وان 
كانت هذه الحلول بطرق غیر أخلاقیة في حين ان التعالیم الإسلامیة تعلمنا أن
نحفظ بمبادئنا الاخلاقية والقیمة في أشد الظروف ,لأن النهج الأخلاقي للدین
الإسلامي قائم علی هذا الأساس الحضاري والانساني الذي هو رحمة للبشریة جمعاء, في
الواقع، الطریقة الإسلامیة في التعامل مع سائر الدول والملل هي قائمة علی أساس
الصدق، الأخلاق و الاحترام.

السیاسة
الإسلامیة  قائمة علی أساس الحرية
والاحترام  لكل الجنسيات والاديان والدول
ولم یکن هناك أي فرق بین القوی العظمی و غیرها من الدول .

 ووفقا
للمبادئ الأخلاقیة الإسلامیة نجد ان السیاسة الخارجیة قائمة علی حفظ السلام و
الأمن الدولي وعدم التجاوز على حقوق وحريات 
الدول، وان يكون حسن الجوار و التعاون والاحترام مع سائر الدول أساس في
اقامة العلاقات الخارجية ,ولان معظم الدول قد ابتعدت في سياستها الخارجیة عن
المبادئ الاخلاقية والمثل الانسانية نجدها اليوم تناقض نفسها بنفسها وتتعارض كليا
مع الواقع الحقيقي الذي يجب ان يكون مبني على مبادئ اساسيه اهمها:

 التحالف
و الإتحاد بین الدول المسلمة

بيان
الموقف الخاص للدین و الأخلاق في الحرب و الصلح

الابتعاد
و الاجتناب من استخدام الوسائل الغیر أخلاقیة للوصول إلی الهدف

العلاقات
السلمیة المتبادلة مع دول العالم

الصدق
و الوفاء بالعهد

  ان يكون العمل على الاسس والاخلاق السماوية
التي فرضها الله وان يكون الهدف هو رضا الله

 بدون
شك، الجانب العالمي للأخلاق الذي في نظر الأدیان الإلهیة، یستطیع أن يمتلك وظیفة
إیجابیة في الدبلوماسية.  علی أساس
التعهدات المشتركة للأخلاق التي من خلالها نستطیع أن نصل إلی السلام العادل بین
البلدان في النظام الدولي. بعبارةَ أخری نستطیع أن نؤکد علی هذا الجانب کمکوّن في
الدبلوماسیة.

 و
في النهایة نأمل أن یکون عالمنا عالماَ خالیاَ من الظلم و العدوان، والطغيان و
الخراب، و قائم علی الأخلاق و الفكر الإسلامي و التعالیم الإلهیة لرسول الله محمد
المصطفی (ص)؛ کما کان وعد الله في کتاب الله القرآن الکریم: " إن الأرض یرثها
عبادي الصالحون."                                                               

 

 و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته   

 

همکاریهای جنوب - جنوب : ظرفیتها و ضرورتها
  • ۱۳۹۳/۱۲/۹ - ۱۵:۵۴
  • توسط محسن شاطرزاده

 

 

همکاری های جنوب - جنوب ، ظرفیت ها و ضرورت ها

 

محسن شاطرزاده

 

دنیای امروز شاهد تحولاتی اساسی و تغییراتی بنیادین درنظام بین الملل است . از یک سو شاهد مرگ یکجانبه گرایی بوده و از سوی دیگر بروز و ظهور دنیای چند قطبی یا به تعبیری جهان بدون قطب را نظاره گر است که تولد قدرت های جدید در شرق و غرب دنیای امروز و به چالش کشیدن شدن نظام سلطه و قدرت های مسلط غربی و ایده های نوین در طرح نظام جهانی از شاخصه های آن است.

پتانسیل ها و ظرفیت های عظیم موجود در کشورهای جنوب و مزایا و ضرورت این همکاری ها بر کسی پوشیده نیست معهذا در این مقاله به طور اختصار به برخی از آنها پرداخته می شود :

 

1-               پتانسیل ها و ظرفیت های موجود در کشورهای جنوب

 

1-1    وجود منابع عظیم انرژی

1-2    وجود مواد اولیه و معادن بی شمار

1-3    هزینه پایین نیروی کار

1-4    وجود نیروهای انسانی تحصیل کرده و با دانش و تخصص بالا ( که بسیاری از آنها هم اکنون در خدمت اهداف کشورهای شمال هستند ولی تمایلی قلبی آنها خدمت به کشور خودشان است)

 

1-5    هزینه پایین تولید

1-6    ظرفیت عظیم تجارت بین کشورهای جنوب

 

1-7    جمعیت عظیم کشورهای جنوب که بیش از 75 درصد جمعیت کره زمین را تشکیل می دهد.

 

همه این پتانسیل ها و مزایا اقتضا می کند که چرخه کامل تولید و به تبع آن ارزش افزوده تولیدات در میان همین کشورها شکل گیرید . نگاهی به آمارهای موجود نشان می دهد که دنیای امروز اسیر یک نوع بهره کشی و استثمار نوین است که غلبه بر آن یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. بررسی وضعیت شرکت های بزرگ چند ملیتی و برندهای معروف جهانی حکایت از این دارد که عمده تولیدات برندهای برتر دنیا در کشورهای جنوب انجام می شود در حالیکه کشورهای جنوب بهره ای از ارزش افزوده تولیدات آنها نمی برند. یک سوم از تولید ناخالص جهانی مربوط به برندهایی است که در کشورهای شمال هستند ولی تولیدات خود را درکشورهای جنوب انجام می دهند . ارزش تولیدات یکصد برند برتر دنیا معادل تولید ناخالص داخلی 65 کشور جنوب است.در صورتیکه درآمد کشورهای جنوب تولیدکننده کمتر از 20 درصد درامد صاحبان برند است. معنی دیگر این نوع روابط ظالمانه ، بهره کشی و استثمار نوین در قرن 21 و جهان مدرن امروزی است در صورتیکه رشد اقتصادی موقعی می تواند پایدار باشد که روابط انسانی سالم و بدون بهره کشی و استثمار وجود داشته و عدالت اجتماعی بر این روابط حاکم باشد.

 

2-                           ضرورت ها و روش های همکاری جنوب – جنوب

 

2-1 لازم است ارزش افزوده تولیدات از مواد اولیه تا محصول هایی در میان کشورهای جنوب باقی بماند.

 

2-2 ضرورت دارد دانش فنی و تکنولوژی که تاکنون درانحصار کشورهای پیشرفته بوده در بین کشورهای جنوب توسعه یابد.

کشورهای جنوب که بیشتر توسعه یافته هستند و دانش ها و تکنولوژی های روز را در اختیار دارند بایستی انحصار موجود را شکسته و زمینه بسط دانش را به سایر کشورهای جنوب فراهم نمایند تا زمینه توسعه آن کشورها و رفاه هر چه بیشتر مردم آنها فراهم آید .

 

2-3 کشورهای جنوب بایستی بر اساس مزیت های نسبی خود در حوزه های مختلف منابع طبیعی ، انرژی معادن و مواد اولیه نسبت به گسترش تبادلات تجاری خود رفع نیازهای یکدیگر و توسعه یکپارچه و رفع محرومیت زدایی اقدام نمایند. فراهم آوردن حداکثر تسهیلات ممکن و طراحی ترجیحات تجاری بین کشورهای جنوب در این زمینه از ضرورت هاست.

 

2-4 امروزه ظرفیت های عظیمی در حوزه های مختلف صنعتی ، کشاورزی ،تحقیقاتی و علمی در کشورهای جنوب وجود دارد که می تواند جریان تبادل همکاری ها و اجرای پروژه های بزرگ زیربنایی در بخش های مختلف انرژی ، صنعت ، معدن ، کشاورزی ، حمل و نقل ، راه و ابنیه ، ساختمان و ... را توسط شرکت ها و متخصصان موجود درکشورهای جنوب ، فراهم نموده و درجهت ساختن آینده ای بهتر برای ملت های محروم و نیز اجرای پروژه های بین المللی به کار گرفته شود.

2-5 حوزه فعالیت های پولی و مالی به عنوان یکی از ابزارهای مهم برای توسعه بایستی مد نظر قرار داده شود. تشکیل بانک های مشترک ، بیمه های مشترک ، بنیادها و موسسات مالی مشترک ، همکاری های بازارهای بورس با یکدیگر در جهان جنوب از ضرورت های اجتناب ناپذیر است و بستر توسعه همه جانبه و اجرای پروژهای زیربنایی و بزرگ در کشورهای جنوب خواهد بود.

 

2-6 با توجه به اهمیت حمل و نقل در تبادل کالا و توسعه تجارت بین کشورهای جنوب ، بایستی تشکیل شرکت های مشترک حمل و نقل اعم از هوایی ، دریایی و زمینی برای تبادلات هر چه مناسب تر و ارزانتر کالا در بین کشورهای جنوب در دستور کار رهبران قرار گیرد.

 

2-7 صندوق های توسعه ای برای رفع محرومیت ، فقرزدایی ، گسترش بهداشت و نیز گسترش آموزش و توسعه فضاهای فرهنگی ازضرورت هایی است که با همت جمعی از رهبران کشورهای جنوب قابل تشکیل می باشد.

قطعا این ضرورت ها در میان رهبران دلسوز و مردمی درکشورهای جنوب به عنوان دغدغه های آنان درجهت توسعه کشورشان و نیز رفاه ملت ها مطرح بوده و همبستگی و نزدیکی هر چه بیشتر این رهبران به یکدیگر می تواند زمینه تحقق و عملیاتی شدن هر کدام از این ایده ها را فراهم نماید.