- ۱۳۹۵/۱۰/۱۲ - ۱۰:۲۱
- توسط محسن شاطرزاده
بررسی تحولات اخیر برزیل وتحلیلی بر برکناری خانم جیلما روسف
محسن شاطرزاده/ سفیر سابق ایران در برزیل
مقدمه:
تحولات اخیردنیای سیاست در برزیل و استیضاح و برکناری خانم جیلما روسف از ریاست جمهوری این کشور نگاهها را متوجه آن کشور و علل و چرایی این اتفاق و آینده برزیل کرده است . ضمن مرور بر شاخص های کشور برزیل مناسب است نگاه گذرایی هم به دوران 8 ساله ریاست جمهوری آقای لولا دا سیلوا و حاکمیت حزب کارگر برزیل و تداوم حاکمیت این حزب در دوران خانم روسف داشته و با مقایسه روش حاکمیت دو رییس جمهور و تفاوت مشی آنها ریشه های افول و نزول خانم روسف را دریابیم . در پایان هم تحلیلی بر این اتفاق سیاسی و آینده آن که به نظر بسیاری از صاحب نظران یک کودتا در صحنه سیاسی برزیل بوده است خواهیم داشت.
برزیل در یک نگاه :
برزیل با مساحتی برابر 8.5 کیلومتر مربع، بزرگترین کشور آمریکای لاتین و پنجمین کشور پهناور جهان با مشخصات زیر شناخته میشود:
جمعیت : 220 میلیون نفر
تولید ناخالص داخلی بر اساس قدرت خرید (PPP): حدود 3200 میلیارد دلار(هفتمین اقتصاد بزرگ دنیا)
تجارت خارجی : بیش از 400 میلیارد دلار( 210 میلیارد دلار صادرات و 190 میلیارد دلار واردات )
سرمایه گذاری خارجی : بیش از 360 میلیارد دلار ذخایر ارزی خارجی : بیش از 250 میلیارد دلار
ضریب ریسک : BB+ ( در تحولات اخیر سیاسی این کشور کاهش یافته است)
تولید نفت : 2.5 میلیون بشکه در روز( کشف منابع عظیم نفت زیر لایه نمک)
زمین کشاورزی : حدود 400 میلیون هکتار ( متوسط بارندگی 2600 میلیمتر)
جنگل : 200 میلیون هکتار
رهبری برزیل هم در بعد اقتصادی و هم در بعد سیاسی در میان کشورهای آمریکای لاتین قابل توجه است. حضور برزیل در ماموریتهای صلح جهانی و همکاریهای منطقه ای وسیع در ابعاد اقتصادی و امنیتی و همچنین همکاریهای آن با بلوک غرب این کشور را تبدیل به یک قدرت منطقه ای نموده است . این کشور دارای بزرگترین منابع انرژی در آمریکای لاتین بعد از ونزوئلا و بیشترین نیروی کار در این قاره میباشدو با استحصال منابع عظیم نفت زیر لایه نمک به اولین کشور دارای انرژی در جهان تبدیل خواهد شد. بخش صنعت و کشاورزی در این کشور بخوبی توسعه یافته و تولید ناخالص ملی آن کشور همه ساله در حال افزایش است . این کشور در عین حال که دومین تولید کننده بزرگ نفت در آمریکای لاتین می باشد فرصتهای زیادی را در زمینه احداث پالایشگاهها و تولید هواپیما و سایر وسایل حمل و نقل واقتصاد کشاورزی و همچنین انتقال گاز طبیعی در اختیار دارد. البته مشکلات متعددی هم دراین کشور موجود است که ناشی از ساختارهای اجتماعی و اقتصادی آن جامعه می باشد.
برزیل مبتکر نظریه مرکز و پیرامون در روابط بین الملل با تعریف زیر می باشد:
کشورهای قدرتمند و توسعه یافته در مرکز
کشورهای قدرتمند نوظهور نزدیکترین مدار به مرکز بر مبنای نگاه برزیل هم اکنون پیرامونی ها مرکزی شده اند و باید برای آنها در باشگاه قدرت نقشی قائل شد وبر این اساس این کشور ابتکار عمل در تشکیل و عضویت در پیمانهای زیر را داشته است:
گروه 3 : پیمان رنگین کمان یا ایبسا : برزیل ؛ هند؛ آفریقای جنوبی
گروه 4 : پیمان بریک : برزیل ؛ روسیه ؛ هند و چین (اخیرا بریکس)
گروه 5: برزیل ؛ جین ؛ هند ؛ مکزیک؛ آفریقای جنوبی و روسیه
کشور برزیل پیگیری جدی برای حضور در شورای امنیت سازمان ملل بعنوان عضودائم را در دستور کار خود دارد.
احزاب عمده و مهم برزیل:
در برزیل 11 حزب اصلی وجود دارد که چهار حزب نقش مهمتری را ایفا می کنند:
1- حزب جنبش دمکراتیک برزیل ( PMDB) حزب جنبش دمکراتیک برزیل در سال 1980 تاسیس گردید. خط فکری آن میانه است . رهبران حزب معتقدند این جریان سیاسی رسماً در سال 1966 با ایجاد جنبش دمکراتیک تاسیس شده است.
2- حزب کارگران(PT) حزب کارگران رسماً توسط گروهی از رهبران سندیکاهها و روشنفکران چپگرا و کاتولیک های وابسته به « الهیات رهایی بخش» در تاریخ دهم فوریه 1980 تاسیس شد. جریان فکری آن ملی گرا، سندیکایی و دفاع از حقوق کارگران است. این حزب علیرغم وجود ریشه های ایدئولوژیکی چپ کمونیست، لیکن حرکتی جدید در ترسیم خط فکری نزدیک به سوسیالسم اروپایی با رد الگوهای شوروی سابق ویا چین کمونیست بود. در واقع جریان فکری این حزب تلفیقی از ایده های سندیکایی محافظه کارانه و از سوی دیگر روشنفکران چپگرای ضد ایده های لنینیستی بوده است. شعار آن « حزب کارگران برای کارگران» است. تشکیل حزب ثمره نزدیکی جناح های مختلف سندیکایی چپگرا از جمله کنفرانس کلاس کارگری و مرکز اتحاد کارگران ( جائیکه ایناسیو لولا دا سیلوا در آن عضویت داشت) بوده است. از زمان ظهور همیشه سوسیالیسم را بعنوان شکل ساماندهی اجتماعی دانسته است و دنباله رو جریانات سوسیالیسم اروپایی است.
3- دمکراتها (DEM) این تشکل سیاسی در سال 1984 تحت عنوان جبهه لیبرال (PFL) تشکیل شد. پنج اصل اعتقادی این تشکیلات : دمکراسی، حقوق بشر، دفاع از مرام و اخلاق سیاسی، اقتصاد بازار و لیبرالیسم است. این جریان اولین تشکل سیاسی در برزیل است که هنوز عنوان حزب را یدک نمی کشد و فقط به دمکراتها معروف است.
4-حزب سوسیال دمکرات (PSDB) در سال 1988با انشعاب از حزب جنبش دمکراتیک تشکیلاتی تحت عنوان حزب سوسیال دمکرات برزیل تاسیس شد. پس از ده سال در تمامی نقاط کشور حضــور فعال و بیش از یک میلون نفر عضو دارد. بعد از حزب جنبش دمکراتیک برزیل دومین تشکل بزرگ سیاسی در کشور است. در واقع هواداران این حزب عمدتاً از جریان فکری میانه متمایل به چپ و سوسیال دمکراسی به شیوه اروپایی است. البته در تقسیم بندیهای کلی جریانات حاکم سیاسی در برزیل حزب سوسیال دمکرات در ردیف جریانات راست میانه تقسیم بندی می گردد.
5- حزب ترقیخواه PP
6- حزب دمکراتیک کارگر PDT
7- حزب کمونیست برزیلPCdoB
9- حزب مردمی سوسیالیستی PS
10- حزب جمهوری PR
11- حزب سوسیالیست برزیل (PSB)
دوران ریاست جمهوری آقای لولا داسیلوا و شروع حاکمیت حزب کارگران برزیل:
تاریخ تحولات دهه اول قرن بیست و یکم برزیل را باید با بررسی دوران ریاست جمهوری آقای لولا داسیلوا شروع کرد. آقای داسیلوا در زمره موفق ترین روسای جمهور برزیل شناخته می شود که از حزب کارگران به ریاست جمهوری رسید. رمز موفقیت آقای لولا دا سیلوا اتکا وتمرکز روی قشرفقیر و محروم جامعه و تکیه بر تولید توسط این قشر که بیش از 60 درصد جامعه برزیل را تشکیل میدهند، بوده است. او حتی برنامه های حمایتی ویژه ای را برای اقشار محروم و زیر خط فقر بنیاد گذاشت که به برنامه های «کیف پول خانوادگی و فقر صفر» معروف هستند. بر اساس این برنامهها، دولت لولا داسیلوا یارانه های نقدی را با دو شرط برای خانوادههای فقیر توزیع می کرد. نخست اینکه فرزندانشان را به تحصیل بگمارند ، دوم اینکه کلیه واکسیناسیونها را برای آنها انجام دهند. او با این دو طرح که از سود درآمدهای شرکت نفت دولتی پتروبراس و بانک دولتی برزیل تامین مالی می شد باعث شد که برزیل خیز بلندی در جهت رشد آموزشی و بهداشتی در میان طبقات فقیر و محروم داشته باشد و طبقه فقیر نیز از جهت درآمدی رشد قابل توجهی کنند، به گونه ای که در دوره 8 ساله ریاست جمهوری آقای داسیلوا تعداد 35 درصد از جامعه فقیر برزیل از زیر خط فقر خارج شده و به طبقه متوسط پیوستند. این سیاست ها باعث تمرکز اقشار متوسط و محروم روی تولید بر پایه زمین های کشاورزی و معادن شکل بگیرد و رشد کند. به گونه ای که تولید ناخالص داخلی این کشور در زمان ریاست جمهوری داسیلوا از سال 2003 تا 2011 رقمی در حدود 1300 میلیارد دلار افزایش پیدا کرد. لولا داسیلوا، رئیس جمهوری بود که روزی که باید کاخ ریاست جمهوری را ترک می کرد، محبوبیت بالای 80 درصد داشت و اغلب مردم حتی اپوزیسیون مایل بودند که مدت او ریاست جمهوری او برای دور سوم نیز تداوم داشته باشد. حتی طرحی را برای تصویب سه دورهای شدن ریاست جمهوری او به مجلس بردند ولی شخص آقای لولا آن را وتو کرد. داسیلوا علیرغم آنکه خودش در دور سوم ریاست جمهوری حاضر نشد اما از کاندیداتوری خانم جیلما روسف که رئیس دفترش بود و بعنوان کاندید حزب کارگران به صحنه می آمد ، به شدت پشتیبانی کرد.
دستاوردهای مهم اقتصادی آقای لولا دا سیلوا در مدت 8 سال ریاست جمهوری را به شرح ذیل می توان ذکر کرد:
• افزایش تولید ناخالص ملی تا 3 برابر ؛
• کاهش تورم تا یک چهارم ؛
• افزایش تجارت خارجی تا 4 برابر؛
• افزایش صادارت تا 3 برابر ؛
• افزایش رشد اقتصادی تا 3 برابر ؛
• تقویت واحد پول ملی برزیل تا حدود 3 برابر ؛
• افزایش ذخایر ارزی خارجی برزیل تا 3 برابر؛
• افزایش قدرت خرید مردم بیش از 35 درصد ؛
• افزایش سرمایه گذاری خارجی تا 9 برابر ؛
• کاهش نسبت بدهی به تولید ناخالص ملی تا یک چهارم؛
• و کاهش طبقه فقیر( 35 میلین نفر) و افزایش طبقه متوسط
دوران ریاست جمهوری خانم جیلما روسف در سال2011 خانم جیلما روسف برای تداوم سیاست های آقای لولا دا سیوااز طرف حزب کارگران کاندید شد اما او نتوانست کاریزما و مقبولیتی که لولا داسیلوا در میان مردم محروم داشت پیدا کند. در دوره اول انتخابات علیرغم اینکه نظر سنجی ها نشان می داد که خانم روسف در رقابت با حریف راستگرای خود کمتر از 20 درصد آرا را خواهد داشت معذالک حمایت همه جانبه آقای لولا داسیلوا ازخانم جیلما روسف باعث شد که محبوبیت خانم روسف در میان مردم خصوصا مردم مناطق محروم به شدت افزایش یافته و به بالای 50 درصد رسده و در همان دور اول پیروز انتخابات شود. لذا عملا پیروزی خانم روسف در انتخابات مدیون کاریزما و حمایت های بی دریغ آقای داسیلوا از او بود.
ولی خانم جیلما روسف زمانی که به ریاست جمهوری رسید سیاستش را نسبت به سیاستهای جاری آقای لولا داسیلوا تغییر داد وعمدتا روی مبحث حقوق بشر متمرکز شد تا بلکه بتواند نظرات قشر متوسط و اپوزیسیون جامعه برزیل را جذب کند.
تفاوت سیاستهای خانم جیلماروسف با آقای لولا دا سیلوا را می توان به شرح زیر فهرست کرد:
1- تکیه به اپوزیسیون کشور برزیل و نیزتکیه بر قشر متوسط و مرفه جامعه بجای اتکا به قشر محروم و فقیر در جامعه دوقطبی برزیل
2- گرایش به آمریکا و انتصاب آقای پاتریوتا سفیر برزیل در آمریکا که دارای گرایشات آمریکایی بوده و همسر او هم آمریکایی بود ، به منظور کسب امتیاز از آمریکا
3- تمرکز روی مسایل حقوق بشری و زنان و غافل شدن از مسایل اساسی کشوربرخلاف آقای لولا داسیلوا که همه تمرکز خود را بر رشد تولید و صادرات کشورش گذاشته بود
4- عدم تعاملات گسترده با کنگره برخلاف سیاست تعاملی و موفق آقای داسیلوا با همه احزاب وجناحها
5- در گیر شدن در رقابت منطقه ای با خانم کرچنر رییس جمهور آرژانتین و شروع دوران سرد روابط با همسایه بزرگ و رقیب توانای منطقع ای بر خلاف سیاستهای نزدیکی همسایگان در دوره آقای لولا دا سیلوا
6- عدم توجه کافی به سیاست برون منطقه ای و بین المللی خصوصا آفریقا و خاورمیانه و آسای جنوب شرقی و مرکوسور که بر خلاف آن در دوره لولا داسیلوا موتور محرک اقتصاد برزیل و رشد روز افزون صادرات برزیل بودن. آقای لولا در دوره ریاست جمهوری خود بیش از 260 سفر به کشورهای خارجی در مناطق یاد شده داشت در صورتیکه این تعداد در دوره خانم روسف به 10 کشور هم نرسید و همین امر باعث کاهش شدید صادرات برزیل و افزایش رکود در اقتصاد برزیل شد.
7- فساد گسترده در دولت خانم روسف و عزل تعدادی از وزیران دولت او که اغلب نیز از اعضای حزب ائتلافی بودند، به جرم فساد و دخالت در مناقصات دولتی در همان سال اول ریاست جمهوری باعث تضعیف بیشتر دولت خانم روسف شد. این اعضا نیز بیشتر از حزب جنبش دموکراتیک موسوم به (پی ام دی بی) که یک حزب فاسد و فرصت طلب است وارد کابینه شده بودند.
8- کاهش سفرهای داخلی و در نتیجه کاهش ارتباط با بدنه اجتماعی تاثیر گذار خصوصا قشر محروم بر خلاف سیاست لولا که در دوران ریاست جمهوری اش مرتب به ایالتها و مناطق فقیر و محروم سفر کرده و ضمن ارتباط با بدنه اجتماعی طرفدار خود پایگاه اجتماعی خودش را تقویت می کرد.
9- سیاستهای غلط اقتصادی که باعث کاهش ارزش پول ملی به میزان پنجاه درصد شد در مقابل سیاستهای مناسب اقتصادی لولا داسیلوا که ارزش پول ملی را به بیش از سه برابر رساند. کاهش ارزش پول ملی برزیل باعث افزایش قیمتها و تشدید اعتراضات مردمی شد.
واقعیت این است که به رغم تمامی دستاوردهای دولت تحت حاکمیت چپ گرایان در برزیل در طی دهه گذشته که منجر به خارج شده میلیون ها نفر از فقر و وارد شدن به طبقه متوسط شده و برزیل را به عنوان یک قدرت اقتصادی مطرح نموده است ولی این کشور هنوز با مشکلات عدیده ای مواجه است که وجود نابرابری شدید مهم ترین وجه آن است. هنوز هم در برزیل نابرابری گسترده ای از نظر درآمدی بین فقیر و غنی، بین رنگین پوستان و سفیدها (از نظر درآمد، آموزش و حضور در عرصه اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی) و نابرابری از نظر جنسیتی وجود دارد. در سال 2012 ضریب جینی برزیل در بین 136 کشور بررسی شده 0.519 و هفدهمین کشور نابرابر جهان بوده است.
سطح بسیار نازل کیفیت آموزش بویژه در سطوح پایه و خدمات بهداشتی به رغم توسعه کمی دهه اخیر، توزیع نابرابر توسعه در مناطق مختلف کشور، ضعف شدید زیرساخت ها از دیگر موارد قابل ذکر در این خصوص است.
برزیل به عنوان کشوری که هفتمین اقتصاد جهان است ولی در سال 2012 از نظر شاخص توسعه انسانی در بین 186 کشور جهان، رتبه 85 را داشته است که ضعف آموزش، بهداشت را در این کشور به نمایش می گذارد. بالا بودن هزینه های زندگی در برزیل نیز از دیگر نکات مورد نظر تظاهر کنندگان بوده است. این کشور در سال های اخیر بنا به دلایل مختلف به یکی از گرانترین کشورهای جهان از نظر هزینه های زندگی تبدیل شده است و نرخ بسیاری از کالاهای مصرفی، سرمایه ای، خدمات، سوخت و غیره از نمونه های مشابه خود در دیگر کشورها حتی در اروپا و امریکا به مراتب گران تر است و لذا بسیاری از اقشار به راحتی از عهده آن بر نمی آیند و وابسته به وام های بانکی با نرخ سود بالا و خریدهای اعتباری هستند.
این مسائل دست به دست هم داد تا نقش خانم جیلما روسف در داخل تضعیف شود؛ به گونه ای که در دوره دوم ریاست جمهوری با دوپینگ یعنی کمک مجدد آقای لولا داسیلوا روی کار آمد. منتها روسف در دور دوم ریاست جمهوری نتوانست ضعف هایش را جبران کند و یک سری مسائل منطقه ای نیز به تشدید ضعف های او کمک کرد. از جمله می توان به اختلافات روسف با خانم کرچنر، رئیس جمهور آرژانتین اشاره کرد. این مسئله باعث شد اختلافات میان برزیل و آرژانتین که یک رقابت دیرینه داشتند مجددا احیا شود و دو کشور عملا از وضعیت همکاری در دوران لولا دا سیوا به وضعیت رقابت و جنگ سرد منطقه ای وارد شوند. این مسئله نیز باعث تضعیف برزیل در حوزه اقتصادی شد.
مخالفت خانم جیلما روسف با پذیرش سفیر رژیم صهیونیستی به دلیل سوابق منفی سفیر باعث ایجاد مشکلات دیگری از طرف رژیم صهیونیستی در براندازی حکومت قانونی خانم روسف می تواند بوده باشد.
مسائل زیست محیطی و خشکسالی که منجر به کاهش بارندگی شد نیز مزید بر علت شد. این مسئله باعث شد که سطح آب دریاچه ایتایپو که بزرگترین سد آبی جهان می باشد، پایین آمده و عملا تولید برق کاهش پیدا کند. کاهش تولید برق در منطقه جنوب برزیل که عمدتا منطقه سفید پوست و اروپایی تبار نشین است، باعث شد که برق شهرهای بزرگ مانند سائوپائولو و ریو دو ژانیرو به طور متوالی قطع شده و بر نارضایتی مردم افزوده شود.
این نارضایتیها عملا منجر به آن شد که اپوزیسیون و جناح راست در مجلس که عمدتا دست خودشان نیز آلوده بود از فرصت استفاده کرده و برنارضایتیها بیفزایند . در این زمان پرونده فساد در شرکت بزرگ نفتی برزیل یعنی پتروبراس که خانم روسف زمانی مدیریت آنرا در دست داشته را علم کرده و وارد فرآیند قضایی و پروسه پرونده استیضاح او شوند.
البته پروندهای که برای خانم روسف درست شد یک پرونده واقعی نبوده و پرونده ای کودتا گونه تهیه شد که در برزیل سابقه این گونه امور وجود دارد. همچنین همانطور که قبلا اشاره شد کسانی این پرونده را پیگیری میکردند که خودشان اغلب آلوده به مفاسد زیادی بودند. از جمله رییس مجلس ملی برزیل که پیگیری کننده پرونده خانم روسف بود خود به جرم فساد از ریاست مجلس ملی عزل شد. پیگیری این پرونده در نهایت به استیضاح و برکناری خانم روسف منجر شد.
باید توجه داشت حکم دادگاه به برکناری خانم روسف از دو قسمت تشکیل شده است؛
در یک قسمت خانم روسف را به عنوان کسی که از قدرت سوء استفاده و در شاخص ها ی اقتصادی کشوردستکاری کرده محکوم به عزل ازپست ریاست جمهوری کرده است اما ازتصدی مناصب دولتی دیگرمنع نکرده است.
در قسمت دوم که در مورد حقوق ریاست جمهوری است خانم جیلما روسف تبرئه شده است. به بیان دیگر او اکنون از تمامی حقوق رئیس جمهوربرزیل برخوردار است اما فقط پست و مسیولیتهای ریاست جمهوری را ندارد.
به عبارتی خانم روسف تبرئه شده اما چون جریان اپوزیسیون غربی به پشتوانه حمایتهای آمریکایی می خواستند به هر ترتیبی روسف و حزب کارگر دیگر روی کار نباشند پستش را از او گرفتند اما حقوقش همچنان پابرجاست.
در خصوص دلایل چنین عزل کودتاگونهای باید گفت که آقای لولا داسیلوا با حمایتی که ازخانم روسف کرد در نظر داشت که حزب کارگر عملا در صحنه قدرت باقی مانده و بعد ازاتمام دو دوره ریاست جمهوری جیلما روسف، خودش مجددا به عرصه ریاست جمهوری بازگردد. به عبارتی بر اساس این طرح، حزب کارگر که 8 سال در دوران آقای لولا دا سیلوا و 8 سال در دوره خانم جیلماروسف حکومت را در اختیار داشت مجددا با بازگشت لولادا سیلوا، قدرت را در دست بگیرد، یعنی به مدت حداقل 24 سال زمامداری بزرگترین کشور آمریکای لاتین را در دست داشته باشد ، امری که اصلا خوشایند آمریکا نبود. امکان روی کار آمدن داسیلوا به دلیل محبوبیت او در میان اقشار محروم اجتماعی وجود داشته و کماکان وجود دارد. لذا اپوزیسیون این کودتا و برکناری خانم رییس جمهور را به این دلیل دنبال کرد که اعتبار آقای لولا و حزب کارگررا از بین برده و او در دوره بعدی ریاست جمهوری نتواند کاندید شود.
بنابراین اقدامات اخیر علیه روسف یک کودتا علیه جریان چپ برزیل بود تا امکان بازگشت مجدد آقای لولا داسیلوا به عرصه قدرت از بین برود.
البته بعید به نظر میرسد که اپوزیسیون به آسانی به اهدافش دست پیدا کند؛ چرا که به نظر می رسد آقای لولا دا سیلوا احتمالا به صحنه بازخواهد گشت و رقابت شدیدی میان او و اپوزیسیون در خواهد گرفت. آقای تمر که اکنون جایگزین روسف در ریاست جمهوری شده است ، وجهه مثبت و مردمی ندارد و مردم نسبت به او و حزبش بسیار بدبین هستند. پایگاه اینترنتی ویکی لیکس هم در افشاگری خود آقای تمر را خبر چین آمریکا ذکر کرده است. در نتیجه تمر در جایگاه رقابت با لولا داسیلوا نیست اما در حزب اصلی اپوزیسیون که حزب PSDB است آقای خوزه سرا که اکنون در دوره تمر به عنوان وزیر خارجه برزیل انتخاب شده قطعا در دوره بعد برای رقابت های ریاست جمهوری حضور خواهد یافت. منتها اگر رقابت میان او و داسیلوا باشد مطمئنا لولا پیروز رقابت ها خواهد بود. چرا که جامعه برزیل خاطره خوشی از دوران داسیلوا در ذهن خود ثبت کرده و به راحتی آن دوران را فراموش نخواهد کرد.
در نهایت دخالت آمریکا و صهیونیستها که اغلب رسانههای برزیل را در اختیار دارند در تحولات اخیر این کشور نباید نادیده گرفت. این عوامل در پیروزی راست گرایان برزیل تاثیر داشت اما این پیروزی مقطعی است و تداوم نخواهد داشت.
دکتر محسن شاطرزاده
آبان 1395